کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوزالمعدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوزالمعدة
لغتنامه دهخدا
لوزالمعدة. [ ل َ زُل ْ م ِ دَ ] (ع اِ مرکب ) خوش گوشت . لوزه ٔ بطنی که وظیفه ٔ آن ریختن مایعی بیرنگ و لزج در امعاء است .
-
جستوجو در متن
-
پانکرآتیت
لغتنامه دهخدا
پانکرآتیت . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) ورم لوزالمعده .
-
پانکراتین
لغتنامه دهخدا
پانکراتین . [ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ای که در رطوبت لوزالمعده است .
-
بانقراس
لغتنامه دهخدا
بانقراس . [ ] (فرانسوی ، اِ) پانکره آس . لوزالمعده . غده ای که در عقب معده در جلو قولون قرار دارد و عصیری لزج ترشح میکند. رجوع به لوزالمعده شود.
-
لوز باب المعده
لغتنامه دهخدا
لوز باب المعده . [ ل َ زُبِل ْ م ِ دَ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به لوزالمعدة شود.
-
لانگرهانس
لغتنامه دهخدا
لانگرهانس . [ گ ِ ] (اِ) غدد اندوکرین کوچکی که در لوزالمعده پراکنده اند به جزائر لانگرهانس موسومند. (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 192).
-
خوش گوشت
لغتنامه دهخدا
خوش گوشت . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) آنکه جراحت تن او زود ملتحم شود. || خوش ادا. خوش خلق . آنکه با همه جوشد. مقابل بدگوشت . || حلال گوشت . پاکیزه گوشت . (یادداشت مؤلف ). || (اِ مرکب ) لوزالمعده . (یادداشت مؤلف ).
-
دیاستاز
لغتنامه دهخدا
دیاستاز. (فرانسوی ، اِ) آمیلاز. آنزیمی (ماده ای آلی که توسط یاخته های گیاهی و حیوانی ساخته میشود) که در حیوانات و گیاهان یافت میشود و نشاسته و گلیکوژن را با عمل ئیدرولیز به قند ساده (مالتوز) تبدیل میکند. دکترین را نیز به مالتوز مبدل میسازد. در گوارش ...
-
سالیسیلات دوفنل
لغتنامه دهخدا
سالیسیلات دوفنل . [ دُ ف ِ ن ُ ] (فرانسوی ، اِمرکب ) سالل یا اترفنیل سالیسیلات از نظر CooC6H5C6H4OHشیمیایی اتر اسید سالیسیلیک میباشد که فونکسیون اسید آن توسط یک ریشه فنل اتریفیه شده است . در داخل معده ترکیب اسید کلرئیدریک با پپتن در آن تأثیری نداشته...
-
غدد مترشح
لغتنامه دهخدا
غدد مترشح . [ غ ُ دَ دِ م ُ ت َ رَش ْ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غدد تراوا. غدد مترشح بر دو قسم اند: یکی مترشح خارجی که ترشحات خود را به وسیله ٔ مجرائی به خارج میزیزند مثل غدد بزاقی و غیره ، و دیگری غدد بسته که ترشحات خود را به خارج نمیریزند و ماد...
-
اندرونه
لغتنامه دهخدا
اندرونه . [ اَ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ) اندرون . داخل . (فرهنگ فارسی معین ) (از شعوری ج 1 ورق 130). || باطن . (فرهنگ فارسی معین ). || در اصطلاح پزشکی مجموع اعضا و انساجی که در داخل شکم زیر پرده ٔ جنب قرار دارند که شامل معده و روده ها و کبد و لوزالمعده و ط...
-
تانالبین
لغتنامه دهخدا
تانالبین .(فرانسوی ، اِ) یا تاننات دالبومین ، ترکیبی است از تانن و آلبومین که در حرارت بدست می آید. بشکل گرد قهوه ای رنگ بی بو و بی طعم یافت شده . و در آب و اسیدها غیرمحلول میباشد. این جسم برای مخاط گوارش بی اذیت است . دارای 50 درصد تانن است وتحت تأ...
-
دیابت
لغتنامه دهخدا
دیابت . [ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) دولاب . مرض قند. دیابت شیرین . بیماریی که بر اثر کم شدن ترشح أنسولین از سلولهای جزایر لانگرهانس در لوزالمعده بوجود می آید و با زیادی عطش ، زیادی ادرار، کم شدن وزن علی رغم اشتهای زیاد و گاهی خارش و جوشهای چرکی پوست همرا...
-
هاضمه
لغتنامه دهخدا
هاضمه . [ ض ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث هاضم . هضم کننده ٔ طعام . گوارنده . || (اِ) یکی از هشت خادم نفس نباتی است که غذا را می پزد : نشان هاضمه طباخ و نام دافعه کناس کز اینها قوت افزایدبرای قوت چار ارکان . ناصرخسرو.بس گرسنگی که سستی آرددر هاضمه تندرستی آرد....