کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوحة
لغتنامه دهخدا
لوحة. [ ل َ ح َ ] (ع اِ) یکی لوح .
-
واژههای مشابه
-
لوحه سرا
لغتنامه دهخدا
لوحه سرا. [ ل َ ح ِ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ماسال بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش ، واقع در دوهزارگزی جنوب بازار ماسال . جلگه ، معتدل مرطوب . دارای 472 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ ماسال . محصول آنجابرنج و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2...
-
واژههای همآوا
-
لوهت
لغتنامه دهخدا
لوهت . [ هَِ ] (اِخ ) نام یکی از انهار هند. || نام موضعی به هند. || نام کوهی به هند. || نام حوضی در دامنه ٔ کوه لوهت به هند.رجوع به ماللهند بیرونی ص 124، 129، 153 و 27 شود.
-
جستوجو در متن
-
گلازر
لغتنامه دهخدا
گلازر. [ گْلا / گ ِ زِ ] (اِخ ) از علمای آثار قدیمه است که از سال 1882 تا سال 1894م . چهار دفعه به عربستان رفت و هر دفعه یک یا دو سال در آنجا بسر برد و متن های مفصل به دست آورد و کتیبه ها و لوحه های زیاد کشف کرد. (ایران باستان ص 50).
-
یاطب
لغتنامه دهخدا
یاطب . [ طِ ] (اِخ ) چند آب است در کوه اجا. (منتهی الارب ). علم مرتجل است برای آبهائی در اجاء : فوا کبدینا کلما التحت لوحةعلی شربة من ماء احواض یاطب ترقرق ماء المزن فیهن و التقی علیهن انفاس الریاح الغرائب .(معجم البلدان ).
-
دسارزک
لغتنامه دهخدا
دسارزک . [ دِ زِ ] (اِخ ) از علمای آثار قدیمه و فرانسوی است . از کاوشهای اوچیزهایی که تا آن زمان کشف نشده بود پیداشد: مجسمه های گوناگون ، ظروف ، اشیاء مفرغی و لوحه های زیاد با خطوط میخی از عهدی که هنوز بابل بنا نشده بود که به موزه ٔ لوور پاریس نقل شد...
-
الف با تا
لغتنامه دهخدا
الف با تا. [ اَ ل ِ ] (اِ مرکب )الف بی تی . سه حرف اول الفبا . || تخته ٔ اول . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ شعوری ). مراد لوحه ٔ اول درس است .الف بی تی . || کنایه از لوح و قلم و کرسی . (هفت قلزم ) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
کوکزی
لغتنامه دهخدا
کوکزی . [ کُک ْ ] (اِخ ) میشل وان . نقاش فلاماندی (1497 یا 1499-1592 م .). شاگرد «برنارد وان اورلی » و مجذوب رافائیل بود و به همین علت به ایتالیا رفت و در سال 1532 م . با شهرت درخشانی وارد رم گردید و تابلو «رستاخیز ناجی » را برای کلیسای «سن پیر» ساخت...
-
تاجه
لغتنامه دهخدا
تاجه . [ ج َ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: بقول مشهور دختر ذوشفره از ملوک یمن است . جنازه ٔ او را مدتها پس از مرگش یافتند در حالیکه غرق در جواهر گرانبها بوده و لوحه ٔ سنگی در مزارش پیدا شد که از آن چنین برمی آمد که وی از قحطی مرده و حاضر بود...
-
شهکار
لغتنامه دهخدا
شهکار. [ ش َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاهکار. در رشیدی و انجمن آرا و آنندراج و ناظم الاطباء بمعنی فریب و حیله ومکر آمده است ، اما در بهار عجم و برهان شه نگار بدین معنی آمده است . ظاهراً این معنی اخیر که این فرهنگها نوشته اند بمعنی شاکار است یعنی کار فرمودن ...
-
جامع جیوشی
لغتنامه دهخدا
جامع جیوشی . [ م ِ ع ِ ج ُ ] (اِخ ) این مسجد که از قدیمترین مساجد اسکندریه است در سوق العطارین واقع شده و بدین جهت بمسجد العطارین شهرت یافته است . بدرالجمالی وزیر المستنصر باللّه خلیفه ٔ فاطمی در سال 447 هَ .ق . و به حاجتی به اسکندریه رفت و این مسجد ...
-
دیپلم
لغتنامه دهخدا
دیپلم . [ ل ُ] (فرانسوی ، اِ) دیپلوم و آن در اصل ابلاغی بود بر دو لوحه ٔ مومی یا بر ورقه ای که آن را لوله میکردند. امپراطوران روم به چاپارهادیپلومهایی میدادند که بر طبق آن مزایائی (از قبیل استفاده از اسب ) به آنان تعلق میگرفت . به همین جهت این لفظ در...