کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوبی
لغتنامه دهخدا
لوبی . [ بی ی ] (ص نسبی ) منسوب به لوبیه ، از بلاد مصر. رجوع به لوبة شود. (سمعانی ). حبشی . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
لوبة
لغتنامه دهخدا
لوبة. [ ب َ ] (ع اِ) گروهی که با گروه دیگر باشند ودر مشورت امری شریک نشوند. || سنگلاخ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). سنگستان سنگ سیاه . (منتخب اللغات ). ج ، لوب . || سیاهان . الواحد لوبی . (مهذب الاسماء). ابوعبیدة گوید: لوبة و نوبة بالضم فیهما، الح...
-
لوبیه
لغتنامه دهخدا
لوبیه . [ ی َ ] (اِخ ) لیبی . لیبوی . گاه لوبیه گویند و از آن آفریقا اراده کنند مقابل آسیا و اورفی (اروپا). رجوع به اورفی در معجم البلدان شود. افریقیه . شهری است بین اسکندریه و برقه و نسبت بدان را لوبی گویند. ابوریحان گوید: یونانیان معموره ٔ زمین را ...