کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوائح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوائح
لغتنامه دهخدا
لوائح . [ ل َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لائحة. صاحب غیاث گوید: به فتح روشنیها جمع لائحة ونام کتاب در تصوف ... و آنچه در ابتدای تاج المدائح طغرا لوائح به معنی جمع لوح مستفاد میشود در هیچ کتاب لغت و صرف به ثبوت نمیرسد - انتهی . جرجانی گوید: هی یلوح من الاسرا...
-
جستوجو در متن
-
لوایح
لغتنامه دهخدا
لوایح . [ ل َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) لَوائِح . ج ِ لایحة و لایح . رجوع به لایحه شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سود کین بن عبداﷲ نوری حنفی ملقب بشمس الدین مکنی به ابوطاهر مکی . او راست : شرح عمدةالعقائد احمد نسفی . لواقح الاسرار و لوائح الانوار. کتاب الصلاة. کافی . متوفی بسال 646 هَ . ق . (کشف الظنون ).
-
سفارینی
لغتنامه دهخدا
سفارینی . [ س َ ] (اِخ ) (1114 - 1188) شیخ احمدبن سلیمان سفارینی نابلسی حنبلی مکنی به ابی العون در سفارین بین قرای نابلس متولد شد و برای طلب علم به دمشق رفت سپس در نابلس اقامت جست . او را تألیفات فراوانی است از آنجمله :1- غذالالباب شرح منظومة الاَّد...
-
عزم
لغتنامه دهخدا
عزم . [ ع َ ] (ع اِ) قصد و آهنگ . (منتهی الارب ). اراده . (غیاث اللغات ). نیت . (نصاب ). اراده و قصد و آهنگ و هنگ . (ناظم الاطباء). اراده ٔ پیشین است برای واداشتن نفس بر انجام دادن کاری که در نظر گرفته شده است ، لذا آن برای خداوند جایز نباشد. و گویند...
-
کاشفی
لغتنامه دهخدا
کاشفی . [ ش ِ ] (اِخ ) حسین بن علی بیهقی سبزواری الاصل کاشفی التخلص واعظ الشهرة کمال الدین اللقب ، از فحول علمای ایرانی جامع علوم دینیه و عارف معارف الهیه و کاشف اسرارعرفانیه و دارای فنون غریبه و در نجوم و ریاضیات متبحر و در اصول موعظه و خطابه متبحّر...
-
ابوریحان
لغتنامه دهخدا
ابوریحان . [ اَ رَ ] (اِخ ) بیرونی . محمدبن احمد خوارزمی بیرونی . از اجله ٔ مهندسین و بزرگان علوم ریاضی . او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه ٔ کامل ذکاء و فطنت و شدت عمل ایرانی است . مولد او در بیرون خوارزم بوده و چنانکه یاقوت در معجم الادبا آرد بی...
-
حال
لغتنامه دهخدا
حال . (ع اِ) کیفیت . چگونگی . وضع. هیأت . گونه . شکل . جهت . بث ّ. دُبّة. دُب ّ. حالت . طبق . هِبّة. اهجورة. اهجیراء. اِهجیری . هجیر. هجّیرة. هجّیری ̍. طِب ْء. شأن . بال . دأب . قِندِد. قِندید. اهلوب . طبع. فتن . بلولة. (منتهی الارب ). بُلُلة. خلد...