کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لهاث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لهاث
لغتنامه دهخدا
لهاث . [ ل َ ] (ع اِمص ) لهَث . تشنگی . (منتهی الارب ).
-
لهاث
لغتنامه دهخدا
لهاث . [ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ لُهثة. (اقرب الموارد).
-
لهاث
لغتنامه دهخدا
لهاث . [ ل ُ ] (ع مص ) زبان بیرون انداختن سگ و جز آن از تشنگی و سختی و ماندگی . (منتهی الارب ) (تاج المصادر). لهث .(منتهی الارب ). زبان بیرون اوکندن سگ از تشنگی . (زوزنی ). || تشنه شدن . (تاج المصادر). || (اِمص ) گرمی تشنگی . || سختی مرگ . || (اِ) خج...
-
لهاث
لغتنامه دهخدا
لهاث . [ ل ُ هَ ها ](ع ص ، اِ) زنبیل سازان از برگ خرما. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لهاس
لغتنامه دهخدا
لهاس . [ ل ُ ] (ع اِ) طعام اندک . لهاسة. (منتهی الارب ).
-
لحاس
لغتنامه دهخدا
لحاس . [ ل َح ْ حا ] (ع ص ) کاسه لیس . (مهذب الاسماء).
-
لحاص
لغتنامه دهخدا
لحاص . [ ل َ ] (ع اِ) بلا و سختی . علم است مر داهیه را. || امری بزرگ و مشتبه که مضطر گرداند صاحب خود را به کار. (منتهی الارب ). || (مص ) اندرآویختن به چیزی . (منتخب اللغات ).
-
جستوجو در متن
-
لهاثی
لغتنامه دهخدا
لهاثی . [ ل ُ ثی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به لهاث . مردی که بر روی او خالهای سرخ بسیار باشد. (منتهی الارب ).
-
لهث
لغتنامه دهخدا
لهث . [ ل َ هََ ] (ع اِمص ) تشنگی . لهاث . (منتهی الارب ). تشنه شدن . (تاج المصادر).
-
لهث
لغتنامه دهخدا
لهث . [ ل َ ] (ع مص ) زبان بیرون انداختن سگ و جز آن از تشنگی و سختی و ماندگی . لهاث . (منتهی الارب ). زبان از دهان بیرون کردن سگ از تشنگی یا از ماندگی . (تاج المصادر). زبان از دهن بیرون اوکندن سگ از تشنگی . (زوزنی ).
-
له له زدن
لغتنامه دهخدا
له له زدن . [ ل َه ْ ل َه ْ زَ دَ ] (مص مرکب ) از تشنگی زبان را پی درپی و سریع از دهان برآوردن ، چنانکه سگان . لُهاث . نفس پیاپی کشیدن با بیرون کردن زبان پیاپی ، چنانکه سگ از گرمای هوا یا پیمودن راه دور. بیرون کردن و درون بردن زبان پیاپی با دم زدن ، ...