کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لندر
لغتنامه دهخدا
لندر. [ ] (اِ) لیانو. (فهرست مخزن الادویه ذیل کلمه ٔ لیانو).
-
لندر
لغتنامه دهخدا
لندر. [ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اندیکااز بخش قلعه ٔ زراس شهرستان اهواز، واقع در 1000گزی باختری قلعه ٔ زراس . جلگه ، معتدل و دارای 75 تن سکنه .آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
لندر
لغتنامه دهخدا
لندر. [ ل َ دَ ] (اِخ ) موضعی به مازندران . رجوع به لند شود. (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 130).
-
لندر
لغتنامه دهخدا
لندر. [ل ُ ] (اِخ ) تلفظ فرانسوی کلمه ٔ لندن (پایتخت انگلستان ). رجوع به لندن شود.
-
واژههای مشابه
-
لوت لندر
لغتنامه دهخدا
لوت لندر. [ ت ِ ل ُ دُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) برهنه . به تمامه برهنه و بیشتر درباره ٔ اطفال متداول است . رجوع به لوت و لندر شود.
-
لخت و لندر
لغتنامه دهخدا
لخت و لندر. [ ل ُ ت ُ ل ُ دُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) لخت و عور. لخت و پتی . بکلی برهنه . مادرزا.
-
لوت و لندر
لغتنامه دهخدا
لوت و لندر. [ ت ُ ل ُ دُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بالتمام عور. بالتمام عریان . کاملاً برهنه . بالتمام لوت و عور. لوت ِ لندر. بچه های کوچک تمام عور را، خاصه وقتی که فربه باشند گویند، و بیشتر به مزاح کودکان لخت را گویند. سخت برهنه . تمام برهنه . در تداول...
-
جستوجو در متن
-
لیانو
لغتنامه دهخدا
لیانو. [ ] (اِ) لندر. (از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به لیبانو شود.
-
لوت و عور
لغتنامه دهخدا
لوت و عور. [ ت ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) لوت و لندر. به تمام برهنه .
-
لخت و عور
لغتنامه دهخدا
لخت و عور. [ ل ُ ت ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) لوت و لندر. مادرزا. بالتمام برهنه .
-
باقرلو
لغتنامه دهخدا
باقرلو. [ ق ِ ] (اِخ ) نام محلی در حوالی اردبیل . طایفه ٔ شیخ لو قدیم در شیخ لی لندر و باقرلو سکنی دارند. (از جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 144).
-
لند
لغتنامه دهخدا
لند. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 48هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی ، معتدل ،مرطوب و مالاریائی و دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و ارزن . شغل اهالی زراعت و مختصرگله داری و صنایع دس...