کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لمن الملک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لمن الملک
لغتنامه دهخدا
لمن الملک . [ ل ِ م َ نِل ْ م ُ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ استفهامی ) پادشاهی کِراست ؟ کراست پادشاهی ؟ اقتباس از آیه ٔ شریفه ٔ: لمن الملک الیوم ﷲ الواحد القهار. (قرآن 16/40) : لمن الملک بخواندی تو امیرا به یقین یا قلیل الفئة کد زادوران لشکر کام . محمدبن وص...
-
جستوجو در متن
-
دائره ٔ دیرپای
لغتنامه دهخدا
دائره ٔ دیرپای . [ ءِ رَ / رِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک است : کیست در این دائره ٔ دیرپای کو لمن الملک زند جز خدای .نظامی .
-
دیرپای
لغتنامه دهخدا
دیرپای . (نف مرکب ) دیرپا. که دیر پاید. که بسیار پاید. بادوام . که عمری طویل دارد. که بسیار ماند زماناً. که زود از میان نشود. که بسی برجای ماند. (یادداشت مؤلف ) : کند کم درین رسته ٔ دیرپای نکوهنده لاف فروشنده رای . زینتی .از عدل دیر پای بود ملک بر م...
-
کوس زدن
لغتنامه دهخدا
کوس زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) کوس فروکوفتن . (فرهنگ فارسی معین ). آواز برآوردن از کوس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوس نواختن . طبل کوفتن : بزد بوق و کوس و سپه برنشاندبه کردار آتش از آنجا براند. فردوسی .بزد کوس رویین و روزی بدادبشد تا سر مرز ایران...
-
میرغنی
لغتنامه دهخدا
میرغنی . [ غ َ ] (اِخ ) شیخ محمد عثمان بن محمدبن ابی بکربن عبداﷲ میرغنی (1208-1268 هَ . ق .) ازشهر مکه بود و مذهب حنفی داشت . در ده سلامه ٔ طایف به دنیا آمد و در مکه به تحصیل علوم فقه و حدیث و تفسیر آن پرداخت و بعد به طریقت صوفیه روی آورد و محضر شیخ ...
-
غرشستان
لغتنامه دهخدا
غرشستان . [ غ َ ش ِ ] (اِخ ) یاقوت در معجم البلدان گوید: غرشستان منسوب به غرش ، و معنای آن جای غرش است و آن را غَرِشتان نیز گویند، و آن ولایت مستقلی است که از طرف مغرب به هرات ، از طرف مشرق به غور و از طرف شمال به مروالرود و از طرف جنوب به غزنه محدود...
-
دستگه
لغتنامه دهخدا
دستگه . [ دَ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) دستگاه . جای صدر و مسند، چرا که دست به معنی مسند آمده است . (غیاث ) (آنندراج ). || دستگاه . (جهانگیری ).مخفف دستگاه است که دسترس و سامان باشد. (از برهان ). قدرت و سامان . (غیاث ). کثرت اسباب غنا و سرمایه و قدرت . (شرف...
-
زعیم
لغتنامه دهخدا
زعیم . [ زَ ] (ع ص ) ضامن و پذرفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کفیل . ضامن و بمعنی وکیل . (غیاث اللغات ). ضامن . کفیل . پذیرفتار. (ناظم الاطباء). ضامن . (کشاف اصطلاحات الفنون ). کفیل ، و فی الحدیث ، الزعیم غارم . (اقرب الموارد) : قالوا نفقد صواع َ ا...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) ابن ابی المظفر حمدان بن ناصرالدوله ابومحمد الحسن بن عبداﷲبن حمدان التغلبی شاعر. مکنی به ابی المطاع وملقب به وجیه الدوله . ابن خلکان گوید: ذکر جدّ وی ناصرالدوله را در حرف حاء آورده و نسب وی یاد کرده ام واعادت آن ضر...
-
مقرون
لغتنامه دهخدا
مقرون . [ م َ ] (ع ص ) بسته شده و پیوسته . (آنندراج ). نزدیک و نزدیک به هم و به هم بسته و متصل به هم و پیوسته و متصل و مرتبط و مربوط و نزدیک و مجاور و قرین . (ناظم الاطباء). پیوسته . مقابل مفروق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : با چرخ پرستاره نگه کن چ...
-
پندار
لغتنامه دهخدا
پندار. [ پ ِ ] (اِمص ، اِ) تکبر و عجب را گویند. (برهان قاطع). و بمعنی ... خود را بزرگ پنداشتن نیز آمده است . (برهان قاطع). بادسری . خودبینی . باد. برمنشی . خودپسندی . خودپرستی . نخوت . پغار. منی . برتنی . (مقابل فروتنی ). بزرگ خویشتنی . (کیمیای سعادت...
-
خطاب
لغتنامه دهخدا
خطاب . [ خ ِ ] (ع مص ) مصدر دیگر است برای مخاطبه . (منتهی الارب ). رجوع به مخاطبه در این لغت نامه شود.- حسن خطاب ؛خوب مخاطبه کردن : تا حسن خطاب و رد جواب و سایر آداب خدمت ملوکش درآموختند. (گلستان ).- ضمیر خطاب ؛ ضمیری که برای مخاطب بکار می رود. چون...
-
طغرائی
لغتنامه دهخدا
طغرائی . [ طُ ] (اِخ ) یاقوت آرد: حسین بن علی بن محمدبن عبدالصمد الاستاد، مؤیدالدین ، ابواسماعیل الاصبهانی ، المعروف بالطغرائی . کلمه ٔ طغرائی منسوب به کسی است که شغل و منصب او نوشتن طغرا و القاب ملوک و امرا بر فرامین و مناشیر باشد. و هی الطرة التی ...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کلدةبن عمروبن ابی علاج بن ابی سلمةبن عبدالعزی بن غمرةبن عوف بن قسی ثقفی مکنی به ابی وائل از مردم طائف ، از بطن ثقیف ، مولای ابوبکرة ثقفی طبیب مشهور عرب . وی معاصر رسول (ص ) بود و طب ّ را درایران ، در بیمارستان جندی شاپور، آمو...