کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لملمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لملمه
لغتنامه دهخدا
لملمه . [ ل ُ ل ُ م َ / م ِ ] (اِ)انبوهی و ازدحام عده ٔ کثیر از هر چیزی در حال جنبش :لملمه ٔ بچه . لملمه ٔ شپش . لملمه ٔ مگس . لملمه ٔ کرم .- لملمه ٔ شپش شدن سر و جز آن ؛ بی نهایت شدن شپش آن و این از ماده ٔ لملم عرب آمده است : سرش لُملمه ٔ شپش شده ا...
-
واژههای مشابه
-
لملمة
لغتنامه دهخدا
لملمة. [ ل َ ل َ م َ ] (ع مص ) گرد گردانیدن . یقال : لملم الحجر اذا اداره . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
حجیة
لغتنامه دهخدا
حجیة. [ح ُ ج َی ْ ی َ ] (اِخ ) ابن مضرب . شاعر عرب . او راست :اخوک الذی ان تدعه لملمةیجبک و ان تغضب الی السیف یغضب .(عیون الاخبار ابن قتیبة ج 3 ص 5).