کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لمعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لمعات
لغتنامه دهخدا
لمعات . [ ل َم َ ] (ع اِ) ج ِ لَمعة .- اشعةاللمعات ؛ نام کتابی از جامی و آن شرح لمعات فخرالدین عراقی است .
-
واژههای همآوا
-
لماعة
لغتنامه دهخدا
لماعة. [ ل َم ْ ما ع َ ] (ع اِ) عقاب . || دشت درخشان سراب . || جان دانه یعنی پیش سر کودک مادام که بجنبد. (منتهی الارب ). یافوج .
-
جستوجو در متن
-
حسن گوهری
لغتنامه دهخدا
حسن گوهری . [ ح َ س َ ن ِ گ َ هََ ] (اِخ ) ابن علی قراچه داغی . او راست : «البراهین الساطعه » و «لمعات انوار الهدایة» که در 1239 هَ . ق . نگاشته است . (ذریعه ج 3 ص 80 و ج 4 ص 476).
-
شاکر دزفولی
لغتنامه دهخدا
شاکر دزفولی . [ ک ِ رِ دِ ] (اِخ ) متخلص به شاکر. نام او نصراﷲتراب بن مولی فتحعلی دزفولی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری است . در سال 1311 هَ . ق . درگذشت . اشعار او در کشکولی است مخطوط به نام لمعات البیان . از اوست مظهرالبینات و مظهر الدلالات و ترجمه ٔ ...
-
بابر
لغتنامه دهخدا
بابر. [ ب ِ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن محمدقاسم میرزا که یکی از دختران سلطان حسین بایقرا را بزنی داشت . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 320). مؤلف مجالس النفائس آرد: درویش وش وفائی صفت و کریم الطبع پادشاهی بود و بهمت او پادشاه در این قرنها نبوده گویند پیش او ...
-
ابوالوفاء
لغتنامه دهخدا
ابوالوفاء. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) کمال الدین . سید ابوالوفاء شیرازی .(خواجه ...) فرصت شیرازی در آثارالعجم آرد که : از احوالش چیزی معلوم نشد جز اینکه سیدیست جلیل القدر از اولیأاﷲ و با شاه داعی الی اﷲ معاصر بوده و ارادت داشته . زمانی که شاه نعمةاﷲ ولی...
-
فخرالدین
لغتنامه دهخدا
فخرالدین . [ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم همدانی ،متخلص به عراقی . اشاراتی از شرح زندگانی او غالباً در کتب تذکره ٔ صوفیان و شاعران بخصوص نفحات الانس جامی و مجالس العشاق حسین بایقرا یافت میشود. ولی چون معاصران وی درباره ٔ او چیزی ننوشته اند آنچه را در...
-
صحبت لاری
لغتنامه دهخدا
صحبت لاری . [ ص ُ ب َ ت ِ ] (اِخ ) نام وی ملا محمدباقر متخلص به صحبت و از مردم بیرم لار از توابع فارس است . در بدایت حال در مدرسه ٔ قریه ٔ رونیزبتحصیل پرداخت سپس بشیراز شد و به فراگرفتن علوم مشغول شد. معاصر وی صاحب تذکره ٔ دلگشا او را سخت ستوده و گوی...
-
متشبه
لغتنامه دهخدا
متشبه . [ م ُ ت َ ش َب ْ ب ِه ْ ] (ع ص ) ماننده بچیزی . (آنندراج ). مانند و هم سان و مشابه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشابه شود.- متشبه مبطل ؛ کسانی اند که خود را در زمره ٔ صوفیان اظهار می کنند و از حیلت عقاید و ...
-
حسین امیرحسینی
لغتنامه دهخدا
حسین امیرحسینی . [ ح ُ س َ ن ِ اَح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عالم بن محمدبن حسین غوری هروی . در گذشته ٔ 718 یا 738 هَ . ق . چلبی او را حسین بن حسن بن سید حسینی و ملقب به فخرالسادات خوانده است و شمس الدین سامی او را حسین بن عالم بن حسن خوانده است . غیر از دی...
-
صائن اصفهانی
لغتنامه دهخدا
صائن اصفهانی . [ ءِ ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) صاین الدین علی بن محمدبن محمد تُرکه ٔ اصفهانی (خواجه ...). از علماء و عالم زادگان اصفهان . جد او سیدمحمد ترک و اصل آنان از خجند است ، از این رو به «تُرْکه » معروف گردیده اند. صاین الدین ابتدا نزد برادر بزرگ خود...
-
ساقی
لغتنامه دهخدا
ساقی . (ع ص ، اِ) آب ده . (مهذب الاسماء) (دهار). آب دهنده . ج ، سُقات . (منتهی الارب ). آنکه سیراب کند. آنکه تشنگی فرونشاند. آبدار : و سیدالشهداء حمزه و ساقی حجاج عباس ، اعمام (حضرت علی ). [ بودند ] . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 10). || چمانی . (برهان )...
-
جامی
لغتنامه دهخدا
جامی . (اِخ ) نورالدین عبدالرحمن بن احمدبن محمد دشتی . از اساتید مسلم نظم و نثر فارسی در قرن نهم هجری است . رضی الدین عبدالغفور که از خواص شاگردان اوست در شرح احوال وی آرد: «ولادت حضرت ایشان در خرجرد جام بوده است . وقت العشاء ثالث و العشرین من شهر شع...