کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لقمه،لقمه ای،لقمه لقمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لواسة
لغتنامه دهخدا
لواسة. [ ل ُ س َ ] (ع اِ) لقمه یا طعام کمتر از لقمه . (منتهی الارب ). لقمه . (مهذب الاسماء).
-
کله گربه ای
لغتنامه دهخدا
کله گربه ای . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ گ ُ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی مرکب ) لقمه ٔ سخت بزرگ . لقمه ٔ بزرگ از پلو و مانند آن ؛لقمه های کله گربه ای . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
انعاط
لغتنامه دهخدا
انعاط. [ اِ ] (ع مص ) لقمه بریدن در خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لقمه بریدن . (از اقرب الموارد).
-
تدبیل
لغتنامه دهخدا
تدبیل . [ ت َ ] (ع مص ) گرد کردن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). گرد کردن و جمع کردن چیزی ، چنانکه لقمه را با انگشتان جمع کنند. (از المنجد). پیچیدن و بزرگ کردن لقمه را برای فروبردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بزرگ کردن لقمه . (از المنجد)...
-
حرام لقمگی
لغتنامه دهخدا
حرام لقمگی . [ ح َ ل ُ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی حرام لقمه . رجوع به حرام لقمه شود.
-
مزدرد
لغتنامه دهخدا
مزدرد. [ م ُ دَ رِ ] (ع ص ) فروبرنده ٔ لقمه به گلو. (آنندراج ). فرو برنده ٔ لقمه و جز آن . (ناظم الاطباء).
-
پیچی
لغتنامه دهخدا
پیچی . [ چی / پیچ ْ / چی ] (اِ) لقمه . پیتی . پیته . رجوع به لقمه و رجوع به پیتی شود.
-
لنباندن
لغتنامه دهخدا
لنباندن . [ لُم ْ دَ ] (مص ) (در تداول عوام ) چیز نرم بزرگی را فروبردن . بلعیدن لقمه ٔ نرم و بزرگ . با لقمه های بزرگ فروبردن . خوردن و فرودادن با ولع. با شره و حرص نیم خائیده فروبردن . لقمه ٔ بزرگ را در یک سوی دهان تر کرده فروبردن . لنبانیدن .
-
زهوطة
لغتنامه دهخدا
زهوطة. [ زَ طَ / زَهَْ وَ طَ ] (ع مص ) کلان لقمه خوردن . || (اِمص ) کلانی لقمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
نبر
لغتنامه دهخدا
نبر. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) لقمه های کلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لقمه های ضخیم . (از معجم متن اللغة). ج ِ نُبْرة.
-
ملتقم
لغتنامه دهخدا
ملتقم . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) فروخورنده ٔ لقمه .(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فروبرنده ٔ لقمه . (ناظم الاطباء). و رجوع به التقام شود.
-
تغویط
لغتنامه دهخدا
تغویط. [ ت َغ ْ ] (ع مص ) فروخوردن لقمه را و لقمه را کلان گرفتن . || دورتک ساختن چاه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
نواله پیچ
لغتنامه دهخدا
نواله پیچ . [ ن َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) لقمه پیچ . لقمه گیر. کنایه از ریزه خوار : ای عقل نواله پیچ خوانت جان بنده نویس آستانت . نظامی .|| لقمه دهنده . || محسن . احسان کننده . || (ن مف مرکب ) کسی که نوال و عطای بسیار به او داده شود.(فرهنگ فارسی معین ...
-
گرو گشتن
لغتنامه دهخدا
گرو گشتن . [ گ ِ رَ / رُو گ َ ت َ ] (مص مرکب ) گرو گردیدن . رهان مالی شدن : بهر لقمه گشت لقمانی گرووقت لقمان است ای لقمه برو.مولوی .
-
رهط
لغتنامه دهخدا
رهط. [ رَ ] (ع مص ) دویدن . (ناظم الاطباء). || لقمه ٔ بزرگ برداشتن . (ناظم الاطباء). لقمه ٔ بزرگ برداشتن و گویند: «هو یرهط»؛ ای یأکل شدیداً، و عامه با «ل » به صورت «یلهط» تلفظ کنند. (از اقرب الموارد). || نیک بسیار خوردن . (از منتهی الارب ) (از آنندر...