کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغو کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لغو شدن
لغتنامه دهخدا
لغو شدن . [ ل َغ ْوْ ش ُ دَ ](مص مرکب ) باطل شدن ، چنانکه امتیازی یا قراردادی .
-
لغو کردن
لغتنامه دهخدا
لغو کردن . [ ل َغ ْوْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ابطال کردن ، چنانکه پیمانی یا قانونی .
-
لغو گفتن
لغتنامه دهخدا
لغو گفتن . [ ل َغ ْوْ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) حرف مفت زدن . بیهوده گفتن . سخن نسنجیده گفتن . جفنگ گفتن .
-
جستوجو در متن
-
پیساندر
لغتنامه دهخدا
پیساندر. (اِخ ) پیزاندروس . یکی از ژنرال های باستانی آتن و از جمله کسانی است که در تاریخ 401 ق .م . جمهوری آن شهر را لغو و یک هیأت حاکمه مرکب از 400 تن تشکیل کرد. (قاموس الاعلام ترکی ). نیز رجوع به پیزاندروس شود.
-
بیهده گفتن
لغتنامه دهخدا
بیهده گفتن . [ هَُ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بیهوده گفتن .یافه گفتن . هذر. لغو گفتن . لاطائل گفتن : خاقانی اگر بیهده گفت از سر مستی مستی به ازو بیهده گوی تو ندیدم . خاقانی .تا عاقبةالامر... دست تعدی دراز کرد و بیهده گفتن آغاز. (گلستان ).
-
الکتر
لغتنامه دهخدا
الکتر. [ اِ ل ِ ت ُ ] (اِخ ) شاهزادگان آلمانی که حق انتخاب امپراتور را داشتند شماره ٔ آنان در زمان بول در شش تن بود (1356 م .) و بعدها شماره ٔ آنان به 9 و 10 تن رسید (1803 م .) این حق را ناپلئون اول به سال 1806 م . لغو کرد ولی هس کاسل نام آن را تا سا...
-
مرس
لغتنامه دهخدا
مرس . [ م َ رَ ] (اِ)مَرس . رسن . طناب و ریسمان . (از جهانگیری ) (برهان ). رسنی که در گلوی اسب و سگ و غیره بندند. (غیاث ). رسنی که در گلوی شیر و سگ کنند. (آنندراج ) : اگر چه سگ به مرس می کشند صیادان کشیده است سگ نفس در مرس ما را. میرزا صائب (از آنندر...
-
فیلوپمن
لغتنامه دهخدا
فیلوپمن . [ ل ُ پ ُ م َ ] (اِخ ) از اهالی مگالوپولیس در آکادیا و رئیس اتحاد شهرهای دوازده گانه ٔ آکائیا بود که چندین بار با سلاطین اسپارت جنگید و وطن خود را از تسلط ایشان نجات داد. با اهالی اتولیا هم در سال 208 ق . م . جنگید و بر آنان نیز غالب شد. بز...
-
قطالونیا
لغتنامه دهخدا
قطالونیا. [ ق َ ] (اِخ ) استانی است در شمال شرقی اسپانیا که از شمال به فرانسه محدود است . 12427 میل مربع مساحت دارد. این بخش اکنون به استان های برشلونه ، جیرونا، لیریدا و تاراغونا تقسیم شده است . شمال این سرزمین کوهستانی و در جنوب آن بین سلسله جبال ک...
-
الکساندر دوم
لغتنامه دهخدا
الکساندر دوم . [ اَ ل ِ رِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (1818 - 1881) امپراطور روسیه . وی پسر نیکلا بود. به سال 1885 م . بتخت نشست . او پس از جنگهای کریمه پیمان صلح را با فرانسه امضا کرد و به سال 1861 م . بردگی را لغو نمود و از سال 1876 تا 1877 م . با دولت عثمان...
-
دروسوس
لغتنامه دهخدا
دروسوس . [ دْرو / دِ ] (اِخ ) مارکوس لیویوس . تاریخ وفات او ظاهراً 109ق . م . بوده است . وی از رجال روم و از خاندان دروسوس بود که در 122 ق . م . با گراکوس تریبون عوام و عضو گروه طرفدار سنای روم بود و بوسیله ٔ تسلیم طرحهای آزادیخواهانه ٔ افراطی تر از ...
-
پن
لغتنامه دهخدا
پن . [ پ ِ ] (اِخ ) ویلیام . از فرقه ٔ مذهبی کوئکریسم انگلیسی ، متولد در لندن . قانون گذار پن سیلوانی (1644 - 1718م .). در قاموس الاعلام ترکی آمده است : پن ، پان . مصلح پانسیلوانیای واقع در کشورهای متحده ٔ امریکا میباشد در سال 1644 م . در لندن تولد ی...
-
اسوانتویت
لغتنامه دهخدا
اسوانتویت . [ اِس ْ ت ُ ] (اِخ ) نام معبودی که مورد پرستش و احترام قوم وند از اقوام قدیمه ٔ اسکاندیناو باستانی بود. بزعم اینان وی کار کشت و زرع و کارزار را در اختیار خود داشت . در جزیره ٔ روکن پرستشگاهی جسیم بنام وی برپا کرده بودند و در موسم حصاد از ...
-
تارکی نیوس
لغتنامه دهخدا
تارکی نیوس . (اِخ ) (ارجمند) لوسیوس تارکینیوس سوپربوس . هفتمین و آخرین پادشاه روم ، نوه ٔ دختری «تارکی نیوس قدیم » ، متوفی بسال 494 ق . م . و داماد «سرویوس تولیوس » . وی با کشتن پدرزنش صاحب تاج و تخت گردید و با وضع ظالمانه ای بر مردم حکومت کرد. مجلس ...