کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لغزان
لغتنامه دهخدا
لغزان . [ ل َ ] (نف ) لخشان . لغزنده . لیز. در حال لغزیدن . اَملس . نسو. نسود. عَثور. لزج . لَجز. قرقر. زُهلول . (منتهی الارب ) : آب کندی دور و بس تاریک جای لغزلغزان چون در او بنهند پای . رودکی .سرش همچو سر ماهی است لغزان . سوزنی .زُل ؛ جای لغزان . ز...
-
جستوجو در متن
-
نالغزان
لغتنامه دهخدا
نالغزان . [ ل َ ] (ص مرکب ) غیرلغزان . غیرلغزنده .که لغزنده نیست . مقابل لغزان . رجوع به لغزان شود.
-
لیز دادن
لغتنامه دهخدا
لیز دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) لیزانیدن . سرانیدن . به حرکت درآوردن چیزی لغزان در جائی لغزان . لغزاندن . چیزی در سطحی لغزان بحرکت آوردن بسوی کسی .
-
زل
لغتنامه دهخدا
زل . [ زُل ل ] (ع ص ) لغزان . یقال : مقام زل ؛ جای لغزان و کذا زحلوفة زل ؛ جای لغزیدن لغزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مدحضة
لغتنامه دهخدا
مدحضة. [م َ ح َ ض َ ] (ع اِ) جای لغزان . (منتهی الارب ) مزلة. (اقرب الموارد) (متن اللغة). جائی که لیز و لغزان است .
-
دحاض
لغتنامه دهخدا
دحاض . [ دَ ](ع اِ) ج ِ دحوض به معنی جای لغزان . (منتهی الارب ).
-
زلقة
لغتنامه دهخدا
زلقة. [ زَ ق َ ] (ع اِ) زلاقة. جای لغزان . (ناظم الاطباء).
-
زحلول
لغتنامه دهخدا
زحلول . [ زُ ] (ع اِ) جای تنگ و لغزان از ملاست و صفایی . (منتهی الارب ).
-
لیز خوردن
لغتنامه دهخدا
لیز خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) سُر خوردن . تزلق . لیزیدن . لغزیدن پای در جائی نسو و لغزان . لغزیدن و لغزانیدن . سریدن . در سطحی لغزان سریدن پای و جز آن .
-
ملص
لغتنامه دهخدا
ملص . [ م َ ل ِ ] (ع ص ) رشاء ملص ؛ رسن دلو که تابان و لغزان باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). طناب دول که تابان و لغزان باشد و در دست گیر نکند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملیص . (از اقرب الموارد).
-
علطبیس
لغتنامه دهخدا
علطبیس . [ ع َ طَ ] (ع ص ) لغزان و براق . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
دحض
لغتنامه دهخدا
دحض . [ دَ / دَ ح َ ] (ع ص ) جای لغزناک . (دهار). جای لغزان . (منتهی الارب ).
-
دحوض
لغتنامه دهخدا
دحوض . [ دَ ] (ع ص ) مکان دحوض ؛ جای لغزان . ج ، دحاض . (منتهی الارب ).
-
زلج
لغتنامه دهخدا
زلج . [ زَل ْ / زَ ل َ ] (ع مص ) زلج المکان زلجاً و زلجاً (از باب سمع)؛ لغزان شد آن جای . (ناظم الاطباء).