کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغت شناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لغت شناس
لغتنامه دهخدا
لغت شناس . [ ل ُ غ َ ش ِ ] (نف مرکب ) لغت دان . زبان دان : این مرد را طوطیی بود سخنسرای و صادق و لغت شناس و ناطق . (سندبادنامه ص 86).
-
واژههای مشابه
-
لغت آرا
لغتنامه دهخدا
لغت آرا. [ ل ُ غ َ ] (نف مرکب ) آرایش و زینت دهنده و آراینده ٔ لغت : بی زبان لغت آرات به تازی و دری گوش پر زیبق و چشم آمده در، باد پدر.خاقانی .
-
لغت ساز
لغتنامه دهخدا
لغت ساز. [ ل ُ غ َ ](نف مرکب ) سازنده ٔ لغت . وضعکننده ٔ لغت : لغت ساز قاموس خوانندگی است شفادان علم نوازندگی است .ملاطغرا (در تعریف قوال ، از آنندراج ).
-
لغت نامه
لغتنامه دهخدا
لغت نامه . [ ل ُ غ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) فرهنگ . دیکسیونر . کتاب لغت . قاموس اللغة : اردشیربن دیلمسپار النجمی الشاعر از من که ابومنصور علی بن احمد الاسدی الطوسی هستم لغت نامه ای خواست ، چنانکه بر هر لغتی گواهی بود از قول شاعری از شعرای پارسی . (اس...
-
اهل لغت
لغتنامه دهخدا
اهل لغت . [ اَل ِ ل ُ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لغت دان . لغوی .
-
جستوجو در متن
-
ریشه شناس
لغتنامه دهخدا
ریشه شناس . [ ش َ / ش ِ ش ِ ] (نف مرکب ) عارف به اشتقاق و اجزاء ترکیب کننده ٔ واژه و لغت . آنکه ریشه ٔ لغات یعنی اصل آنها را داند. (یادداشت مؤلف ).
-
عربی دان
لغتنامه دهخدا
عربی دان . [ ع َ رَ ] (نف مرکب )داننده ٔ عربی . عالم به علوم عرب . واقف به لغت عرب . که فنون و علوم عرب و لغت آن داند. زبان عرب شناس . زبان عرب دان . دانا به لغت تازی . دانشمند به لغت عرب .
-
لیتره
لغتنامه دهخدا
لیتره . [ رِ ] (اِخ ) اِمیل . زبان شناس و فیلسوف فرانسوی ، مولد پاریس (1801-1881 م .). مؤلف لغت نامه ٔ مشهور فرانسه .
-
ماکس مولر
لغتنامه دهخدا
ماکس مولر. [ ل ِ ] (اِخ ) لغت شناس انگلیسی (1823-1900). در آلمان متولد شد و تبعیت انگلستان را پذیرفت . از آثار اوست : تاریخ ادبیات سانسکریت قدیم . (از فرهنگ وبستر).
-
باروو
لغتنامه دهخدا
باروو. [ رُ ] (اِخ ) اسحاق . ریاضیدان ، فقیه و لغت شناس بنام انگلیسی است که در1630 م . در لندن متولد شده و در 1677 درگذشته است . وی از پایه گذاران موارد استعمال حساب دیفرانسیل در هندسه میباشد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
-
بلاذری
لغتنامه دهخدا
بلاذری . [ ب َ ذُ ] (اِخ ) لقب احمدبن یحیی بن جابربن داود بلاذری ، مورخ و جغرافی دان و نسب شناس قرن سوم هجری است . رجوع به احمد (ابن یحیی بن ...) در همین لغت نامه و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ج 1 ص 252،معجم الادباء، الفهرست ابن الندیم ، لسان المیزان...
-
حسین آمدی
لغتنامه دهخدا
حسین آمدی . [ ح ُ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن سعدبن حسین بن محمد آمدی شاعر، لغت شناس . در آمد متولد شد و به بغداد آمد و به شام رفت و به اصفهان بازگشته ساکن شد و در آنجا در 444 هَ . ق . / 1054 م . درگذشت . مؤلفاتی دارد. (معجم الادباء یاقوت ج 9 ص 266) (م...
-
حسین کلابی
لغتنامه دهخدا
حسین کلابی . [ ح ُ س َ ن ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن ولیدبن عثمان بن جعفر کلابی معروف به ابن ابی الزلازل شاعر لغت شناس عرب . او راست : «انواع الاسجاع ». وی در رمضان 354 هَ . ق . 965/ م . درگذشت . (معجم المؤلفین ازالوافی بالوفیات ج 11 ص 89) (معجم...