کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لطف و عنایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (امیر...) داماد امیر عادل آقا، از امرای سلطان احمد در نیمه ٔ دوم قرن هشتم هجری .رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی صص 232 - 239 شود.
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (شیخ ...) از خلفای حاجی بیرام ولی . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرشید. نام پدر حافظ ابرو است .
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ](اِخ ) ابن یوسف حلیمی (قاضی ). رجوع به حلیمی شود.
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن یوسف . صاحب شرح فرائض الحلمی الرومی .
-
لطف اﷲمیرزا
لغتنامه دهخدا
لطف اﷲمیرزا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) شعاع الدوله . عم ناصرالدین شاه قاجار بود. (از مرآة البلدان ج 4 ص 7).
-
لطف اﷲ توقاتی
لغتنامه دهخدا
لطف اﷲ توقاتی . [ ل ُ فُل ْ لا هَِ ] (اِخ )متخلص به لطفی . رجوع به لطفی مولانا لطف اﷲ... شود.
-
جستوجو در متن
-
سابقة
لغتنامه دهخدا
سابقة. [ ب ِ ق َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث سابق . ج ، سوابق و سابقات . رجوع به سابق شود. || (اِمص ) پیشدستی . (دهار). پیشی . گویند: له سابقة فی هذا الامر اذا سبق الناس الیه . یعنی او را سبقت و پیشی است بر مردم در آن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (شرح قامو...
-
چشم عنایت
لغتنامه دهخدا
چشم عنایت . [ چ َ / چ ِ م ِ ع ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) دیده ٔ عنایت . نظر لطف و مهربانی : از چشم عنایتم میندازکاوّل بتو چشم برگشودم .سعدی .
-
عنایت کردن
لغتنامه دهخدا
عنایت کردن . [ ع ِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یاری کردن و نصرت دادن و امداد نمودن . (ناظم الاطباء). توجه کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : یکسال محبوس بماند و پس فرصت جستندو عنایت کردند تا خلاص یافت . (تاریخ بیهقی ص 449).مرا گفت کاینجا غریبست جانت بدو کن عنا...
-
عنایت الهیه
لغتنامه دهخدا
عنایت الهیه . [ ع ِ ی َ ت ِ اِ لا هی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت ازعنایت سابقه بر وجود اشیاء است ، که عین علم و عین لطف است . (فرهنگ مصطلحات عرفاء از شرح قیصری ص 16).
-
عنایت
لغتنامه دهخدا
عنایت . [ ع ِ ی َ ] (ع اِمص ) عنایة. قصد کردن و اهتمام داشتن بچیزی . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). اهتمام . (فرهنگ فارسی معین ). || مددکاری و دستگیری و یاری و امداد. || میل و محبت . (ناظم الاطباء). || قصد. (فرهنگ فارسی معین ). || توجه . (فرهنگ فار...
-
سایه برداشتن
لغتنامه دهخدا
سایه برداشتن . [ ی َ /ی ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) سایه خود را از سر کسی برداشتن . عنایت و توجه به کسی یا شخصی نداشتن : نوع تقصیری تواند بود ای سلطان فسق تا بیک ره سایه ٔ لطف از گدا برداشتن . سعدی (طیبات ).رجوع به سایه شود.
-
نوازشگری کردن
لغتنامه دهخدا
نوازشگری کردن . [ ن َ زِ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لطف کردن . نواختن . عنایت و مهربانی کردن : به امّید گنجی چنان گوهری بسی کرد با او نوازشگری . نظامی .نشاندش به آزرم و دادش طعام نوازشگری کرد با او تمام . نظامی .شه آسوده دل شد ز گفتارشان نوازشگری کرد بس...