کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لسب
لغتنامه دهخدا
لسب . [ ل َ ] (ع مص ) گزیدن مار و کژدم . (زوزنی ). گزیدن مار و جز آن . || به تازیانه زدن کسی را. (منتهی الارب ). زدن . (منتخب اللغات ). || چسبیدن به چیزی . || لیسیدن عسل . (منتهی الارب ). لیسیدن انگبین و روغن . (تاج المصادر). || فراهم آوردن . (منتخب ...
-
واژههای همآوا
-
لصب
لغتنامه دهخدا
لصب . [ ل َ ص َ ] (ع مص ) چسبان گردیدن انگشتری در انگشت و نجنبیدن آن . (منتهی الارب ). استوار شدن شمشیر در نیام ، چنانکه نتوان برکشیدن . (منتهی الارب ). شمشیر در نیام و انگشتری در انگشت گرفتن . (تاج المصادر). سخت شدن شمشیر در نیام . (زوزنی ). || برچف...
-
لصب
لغتنامه دهخدا
لصب . [ ل َ ص ِ ] (ع ص ) بخیل دشوارخوی . یقال : فلان لحز لصب ؛ ای لایکاد یعطی شیئاً. (منتهی الارب ). بخیل . (مهذب الاسماء). آنکه چیزی به کس ندهد. || (اِ) نوعی از جو. (منتهی الارب ).
-
لصب
لغتنامه دهخدا
لصب . [ ل ِ ] (ع اِ) شکاف خُرد در کوه ، تنگ تر از لهب و گشاده تر از شعب . (منتهی الارب ). شکاف در کوه . (مهذب الاسماء). || تنگ جای از کوه . || تنگ جای از رودبار. ج ، لصاب ، لصوب . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
لسبة
لغتنامه دهخدا
لسبة. [ ل َ ب َ ] (ع اِمص ) اسم از لسب ، و منه : المراءة عقرب ٌ حلوة اللسبة. (منتهی الارب )؛ یعنی زن گژدمی است شیرین گزش .
-
لیسیدن
لغتنامه دهخدا
لیسیدن . [ دَ ] (مص ) خائیدن و در عرف چیزی را به انگشت یا زبان گرفتن و خوردن . (غیاث ). لس ّ. لطع. (منتهی الارب ) (تاج المصادر). التطاع . لهس . تلمک . تمظع. طع. (منتهی الارب ). لحس . به زبان خوردن . لعق . (تاج المصادر). ستردن بقیه ٔ طعام مالیده ٔ بر ...