کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لزگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لزگی
لغتنامه دهخدا
لزگی . [ ل َ ] (اِخ ) نام طائفه ای در قفقازو شاید لکز که یاقوت نام می برد چنانکه در مجمل التواریخ گلستانه (ص 162 و 163) نیز لکزیه آمده است : قومی از ساکنین قفقاز که اصل ایشان از مردم داغستان است و چون اقوام دیگری به داغستان هجوم کرده و سکنی گزیدند قس...
-
واژههای مشابه
-
علی آباد لزگی بلاغ
لغتنامه دهخدا
علی آباد لزگی بلاغ . [ ع َ دِ ل َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 30 هزار و پانصد گزی باختر اهر و 2 هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل ، و 428 تن سکنه . آب آن از چشمه ...
-
جستوجو در متن
-
لکزی
لغتنامه دهخدا
لکزی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به لکز که شهرکی است بدان سوی دربند خزر. (سمعانی ). رجزع به لکز و لزگی شود.
-
لزها
لغتنامه دهخدا
لزها. [ ل َ ] (اِخ ) قومی عیسوی ساکن قفقاز به عهد خسرو انوشیروان . (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 262 و 265). شاید مراد قوم لزگی و لکزی باشد.
-
لگزستان
لغتنامه دهخدا
لگزستان . [ ل َ زِ ](اِخ ) نام ولایتی در حوالی دربند شروان واقع در قفقاز امروزی محل ّ توقف طایفه ٔ لزگی یا لگزی ها : بعد از فراغت از کار آذربایجان و اران به دربند شروان رفتند (مغول ) و بلاد آن را گرفته و جز قلعه ای که پناهگاه امیر آن حدود بود محلی سا...
-
چچن
لغتنامه دهخدا
چچن . [ چ ِ چ ِ ] (اِخ ) طایفه ای قفقازی که در شمال قفقاز در ناحیه ای بهمین نام (چچن ) سکونت دارند و با چرکس ها همسایه میباشند. جمعیت این طائفه در حدود 420هزار تن میباشد که بیشتر مسلمان و سنی مذهبند و بزبان لزگی تکلم میکنند و تبعه ٔ اتحاد جماهیر شورو...
-
لکز
لغتنامه دهخدا
لکز. [ ل َ ] (اِخ ) شهری است به پشت دربند. (منتهی الارب ). نام شهری بدان سوی دربند. (قاموس ). شهرکی بدان سوی دربند به دنبال خزران که به نام بانی آن نامیده شده است و گویند لکز و خزر و صقلب و بلنجر پسران یافث بن نوح بودند و هر یک از آنان ناحیتی آبادان ...
-
لگزی
لغتنامه دهخدا
لگزی . [ ل َ ] (اِخ ) نام قومی در قفقاز. لزگی . || نام کوهی مسکن قوم لگزی . طرف غربش که به جبال گرجستان پیوسته است (غرب جبال البرز) کوه لگزی خوانند. (نزهةالقلوب مقاله ٔ ثالثه ص 191). و بر شمال دشت خزر و بر غرب الان کوه و کوه لگزی و ارّان و بر جنوب جی...
-
چهارگاه
لغتنامه دهخدا
چهارگاه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی است . دستگاهی است بسیار قدیم و اصیل . این دستگاه جنبه ٔ پهلوانی و حماسی دارد و حرکت و پیشرفت را میرساند. مقدمه ٔ آن متین وموقر است و مویه و منصوری آن خون انگیز و مخالف آن شکایت آمیزست ....
-
داغستان
لغتنامه دهخدا
داغستان . [ غ ِ ] (اِخ ) (مرکب از داغ ترکی ، بمعنی کوه +ستان ) نام خطه ای از قفقازیه واقع در شمال شرقی سلسله کوههای قفقاز و میان کوههای مذکور و دریای خزر بین 41 درجه و 15 دقیقه و 43 درجه و 22 دقیقه عرض شمالی و 42 درجه و 57 دقیقه و 46 درجه و 8 دقیقه ط...
-
باب الابواب
لغتنامه دهخدا
باب الابواب . [ بُل ْ اَب ْ ] (اِخ ) جغرافیون عرب این نام را بشهر دربند واقع در دامنه های جبال قفقاز و ساحل غربی بحر خزر اطلاق نمایند و آنرا «الباب » نیز گویند. رجوع به دربند شود. (قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع بلغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 شو...