کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لرک
لغتنامه دهخدا
لرک . [ ل َ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ ژوگلانداسه ازجنس پتروکاریا و یک نمونه ٔ آن پتروکاریافراکزینی فلیا در جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران موجود است و از جلگه تا ارتفاع هزار گز از سطح دریا میروید. این درخت در خاک ژرف و خنک بهتر میروید از این رو در کن...
-
لرک
لغتنامه دهخدا
لرک . [ ل ُ ] (اِ)شیر ترش غلیظ شده بواسطه ٔ جوشیدن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مولول
لغتنامه دهخدا
مولول . (اِ) لرک . (یادداشت مؤلف ). رجوع به لرک شود.
-
کوچ
لغتنامه دهخدا
کوچ . [ ک ُ ] (اِ) نام درختی است در جنگلهای مازندران گیلان . لرک . (جنگل شناسی کریم ساعی ). رجوع به لرک شود.
-
متول
لغتنامه دهخدا
متول . [ م ُ ] (اِ) نام درختی است که در گرگان رود، به لرک دهند. رجوع به لرک در همین لغت نامه شود.
-
کوچی
لغتنامه دهخدا
کوچی . [ ک ُ ] (اِ) کوچ . لرک . نام درختی است در جنگلهای مازندران و گیلان . (از جنگل شناسی کریم ساعی ص 186). رجوع به کوچ و لرک شود.
-
لارک
لغتنامه دهخدا
لارک . [ رَ ] (اِ) درختی جنگلی . رجوع به موتال و کهل و نیز رجوع به لرک شود.
-
کهل
لغتنامه دهخدا
کهل . [ ک ُ / ک ُ هَُ ] (اِ) درختی جنگلی در لاهیجان ، و نام دیگر آن لارک و لرک است . (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوچی یا کوچ ، در لاهیجان و دیلمان و شهسوار، کُهُل در رامسر، «سیاکهل »، در مازندران و گرگان ، لرک و لارک و در مینودشت ، قرقره . (جنگل ش...
-
موتال
لغتنامه دهخدا
موتال . (اِ) نامی است که در آستارا به «پترکاریا فراکسینی فلیا» داده می شود. و نامهای دیگر آن عبارتند از: «لارک » در نور وگرگان ، کهل در لاهیجان ، لرک در رودبار و درفک و نور قوزقره (گوز سیاه ) در حاجیلر. (از یادداشت مؤلف ).
-
لورک
لغتنامه دهخدا
لورک . [ ل ُ رَ ] (اِ مصغر) مصغر لور، تلفظی از لُر. لرک : لورکی در مجلس وعظ حاضر شد. واعظ میگفت : صراط از موی باریکتر باشد و از شمشیر تیزتر... لوری برخاست و گفت : مولانا! آنجا دارابزینی یا چیزی باشد که دست در آنجا زنند و بگذرند، گفت : نی . گفت : پس ن...