کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لرس
لغتنامه دهخدا
لرس . [ ل َ ] (اِ) سیلی . طپانچه . لرش . (این لغت با معنی آن ظاهراً از مجعولات شعوری است ).
-
لرس
لغتنامه دهخدا
لرس . [ ل ِ رِ ] (اِخ ) ژِراردو. نقاش و گراورساز و نویسنده ٔ هلندی . مولد لِیژ (1641-1711 م .).
-
لرس
لغتنامه دهخدا
لرس . [ ل ِ رُ ] (اِخ ) نام جزیره ای در مدیترانه (به عهد داریوش بزرگ ). (ایران باستان ج 1 ص 625).
-
لرس
لغتنامه دهخدا
لرس . [ ل ُ ] (اِمص ) ترحم کردن . (این لغت و معنای آن ظاهراً از مجعولات شعوری است ).
-
جستوجو در متن
-
لرش
لغتنامه دهخدا
لرش . [ ل َ ] (اِ) لرس . رجوع به لرس شود. (این لغت ظاهراً از مجعولات شعوری است ).
-
اسپوراد
لغتنامه دهخدا
اسپوراد. [ اِ پ ُ ] (اِخ ) (جزائر...)اسپراد. جزائر کوچک در بحر ابیض بین رودس و سیسام . اسپوراد در زبان یونانی بمعنی پراکنده میباشد و بواسطه ٔ تفرّق و پراکندگی جزائر فوق را بدین نام خوانده اند و آنها عبارتند از: کاریوط، پَطمس ، لرِس ، کالیمنوس ، استان...
-
رحم
لغتنامه دهخدا
رحم . [ رَ ] (از ع ، اِمص ) مهربانی و عطوفت و شفقت و لرس و غمخواری و نرم دلی . (ناظم الاطباء). مهربانی . (دهار) : رحم خواهی رحم کن بر اشکباررحم خواهی بر ضعیفان رحمت آر.مولوی .خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت دری دیگر نمی داند رهی دیگر نمی گیرد. ح...
-
تضمین
لغتنامه دهخدا
تضمین . [ ت َ ] (ع مص ) چیزی را به پایندانی فرا کسی دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). چیزی را به ضمان دادن .(ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || پذیرانیدن و تاوان دادن او را آن چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پذیرانیدن و ضامن گردانیدن کس...