کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لخواء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لخواء
لغتنامه دهخدا
لخواء. [ ل َخ ْ ] (ع ص ) تأنیث الخی . زن بیهوده گوی و ژاژخای . || شتر که یک زانوی آن از دیگری بزرگتر باشد. (منتهی الارب ). || آن زن که تهیگاه وی از دیگری بزرگتر باشد. (مهذب الاسماء). || کج هر چه باشد. || زن فراخ شرم . || عقاب که منقار بالایش از زیری...
-
جستوجو در متن
-
ابوحسان
لغتنامه دهخدا
ابوحسان . [ اَ ح َس ْ سا ] (ع اِ مرکب ) عقاب . (المزهر). ابوالحجاج . آله . دال من . ججا. شغواء. شهباز. شاهباز. کامیر. لخواء. || روغن . (مهذب الاسماء).
-
الخی
لغتنامه دهخدا
الخی . [ اَ خا ](ع ص ) مرد بیهوده گوی . (مهذب الاسماء). مرد بیهوده گوی ژاژخای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه سخنان بیهوده بسیار گوید. مؤنث : لَخْواء. (از اقرب الموارد). || اشتر که یک زانویش از دیگر بزرگتر بود. (مهذب الاسماء). شتر که یک زانوی آن ا...
-
عقاب
لغتنامه دهخدا
عقاب . [ ع ُ ] (ع اِ) مرغی است و عقاب تیزچنگال . (منتهی الارب ). مرغ شکاری سیاه . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). پرنده ای است از جوارح و چنگال داران که عرب آن را کاسر نامد. و گویند عقاب «سیّد» پرندگان است و نسر «عریف » آنها. عقاب را «خداریة» نیز نامن...