کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لحیمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لحیمة
لغتنامه دهخدا
لحیمة. [ ل َ م َ ] (ع ص ) تأنیث لحیم . زن پرگوشت . زن بسیارگوشت .
-
جستوجو در متن
-
خلب
لغتنامه دهخدا
خلب .[ خ ِ ] (ع اِ) ناخن . چنگل . || برگ تاک . || ثرب . || پرده ٔ دل . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). در منتهی الارب در ذیل این معنی آمده است : او لحیمة رقیقه فصل بین الاضلاع او الکبد او زیادتها او حجابها او شیی ا...
-
تراخم
لغتنامه دهخدا
تراخم . [ تْرا / ت َ خ ُ ] (از فرانسوی ، اِ) مرضی است مسری و مزمن که در همجو، مخصوصاً در قسمت لاپلکی آن دانه هایی تولیدمی کند که کم کم به قسمت همجوی بن کیسی و حتی روی یامه (قرنیه ) رسیده و بالاخره منجر به پژمردگی همجو میگردد که بشکل نوارهای التیامی د...