کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لثه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لثة
لغتنامه دهخدا
لثة. [ ل ِ ث َ ] (ع اِ) نوعی از درخت . (منتهی الارب ). || زیه . گوشت بن دندان . گرداگرد دندان . عمودالاسنان ، فارسیه اراک . (بحرالجواهر). بن دندان . ج ، لثات ، لِثی ً. (منتهی الارب ).- لثة نتنة ؛ بن دندان بدبوی و گنده و فروهشته .- لثة سابقة ؛ بن دندا...
-
واژههای همآوا
-
لسه
لغتنامه دهخدا
لسه . [ ل َ س َ / س ِ ] (اِ) گوشت بد. بعضی قسمتهای ناچیز و هیچکاره ٔ گوشت گوسفند وجز آن . فضول گوشت ، یعنی سوای گوشت لخم و استخوان . گوشت کم با پوست و پیه دوسیده . پوست درونی گوشت گوسفند و گاو و امثال آن که به چربو و پیه پیوسته باشد.
-
لسه
لغتنامه دهخدا
لسه . [ ل ِ س ِ] (اِخ ) کرسی بخش در «مانش »، از ولایت کوتانس ، کنار رود آی به فرانسه ، دارای راه آهن و 1050 تن سکنه .
-
لسه
لغتنامه دهخدا
لسه . [ ل ُ س ِ ] (اِخ ) نام شهری به آسیای صغیر در عهد اردشیر دوم هخامنشی . (ایران باستان ج 2 ص 1139).
-
جستوجو در متن
-
لثتین
لغتنامه دهخدا
لثتین . [ ل َ ث َت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ لثة. لثه ٔ علیا و لثه ٔ سُفلی .
-
ثتنة
لغتنامه دهخدا
ثتنة. [ ث َ ت ِ ن َ ] (ع ص ) تأنیث ثَتن . لثه ٔ ثتنه ؛ لثه ٔ بوی گرفته و گنده شده و فروهشته گشته .
-
ثنتة
لغتنامه دهخدا
ثنتة. [ ث َ ن ِ ت َ ] (ع ص ) نعت است از ثَنَت . || لثة. ثَنتَة. لثه ٔ فروهشته و خون آلود گردیده .
-
حمشة
لغتنامه دهخدا
حمشة. [ ح َ م ِ ش َ /ح َ ش َ ] (ع ص ) لثة حمشة؛ لثة کم گوشت . || اوتار حمشة؛ باریک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
لثات
لغتنامه دهخدا
لثات . [ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ لثة. (منتهی الارب ).
-
لثی ً
لغتنامه دهخدا
لثی ً. [ ل ِ ثَن ْ ] (ع اِ) ج ِ لِثة. (منتهی الارب ).
-
ثعلاء
لغتنامه دهخدا
ثعلاء. [ ث َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث اَثعل . || زن دندان زائد یا دندان کج و راست . ج ، ثعل . لثه ٔ ثعلاء؛ لثه ای که دندانهایش بریکدیگر برآمده باشد.
-
ثنت
لغتنامه دهخدا
ثنت . [ ث َ ] (ع مص ) ثنت شفه ؛ فروهشته گردیدن و خون آلود شدن لب . || ثنت لثه ؛ خون آمدن از لثه . || ثنت لحم ؛ بوی گرفتن گوشت .
-
پیوره
لغتنامه دهخدا
پیوره . [ ی ُ رِ ] (فرانسوی ،اِ) ترشح ریم و چرک از بن دندان و لثه .