کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبه لیسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لبه لیسه
لغتنامه دهخدا
لبه لیسه . [ ل َ ب َ / ب ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) (در اصطلاح مردم قزوین ) لوه لیسه . دلگی . کمی خوردن از ته مانده هایی .
-
واژههای مشابه
-
لبة
لغتنامه دهخدا
لبة. [ ل َ ب َ ] (ع اِ)شیر ماده . لَبْوَة. لِبْوَة. لباة. (منتهی الارب ).
-
لبة
لغتنامه دهخدا
لبة. [ ل َب ْ ب َ ] (ع اِ) سر سینه . || (ص ) زن پاکیزه . || زن پاکیزه خوی . || زن شوی دوست . (منتهی الارب ). زنی که شوهر خود را دوست دارد یا فرزند. (مهذب الاسماء).
-
سه لبه
لغتنامه دهخدا
سه لبه . [ س ِ ل َ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی مرکب ) لب شکری . آنکه یکی از دو لب زیرین یا زبرین او شکافته ٔ مادرزاد باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سه لب شود.
-
لبه دار
لغتنامه دهخدا
لبه دار. [ ل َ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) دارای لبه . بالبه .- کلاه لبه دار ؛ دارای آفتاب گردان .
-
لبه دوزی
لغتنامه دهخدا
لبه دوزی . [ ل َ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) قسمی دوختن .
-
حسن لبه
لغتنامه دهخدا
حسن لبه . [ ح َ س َ ل َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شلم .درخت ضرو. (منتهی الارب ). کمکامه . اسم فارسی حصی البان . حلتیت الطیب . انگم . کنگام . درختش کلنگو نام است .