کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لبح
لغتنامه دهخدا
لبح . [ ل ِ ] (ع ص ) پیر سالخورده . || (اِمص ) دلیری و شجاعت . || (اِخ ) نام مردی که او را ذکری است در حدیث . (منتهی الارب ).
-
لبح
لغتنامه دهخدا
لبح .[ ل َ ] (ع مص ) پیر بزرگ سال گردیدن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لبه
لغتنامه دهخدا
لبه . [ ل َ ب َ / ب ِ ] (اِ) تیزنا. تیزه . دَم .حدّ. لب . دَمه . حرف . طرف برنده ٔ کارد و امثال آن .- لبه از ظرفی یا جامه ای یا دیواری و غیره ؛ کنار. حاشیه . طرف و جانب آن .- لبه ٔ شمشیر ؛ تیزنای آن . || آفتاب گردان (در کلاه ) : دوخته بر طرف کلاهش ل...
-
جستوجو در متن
-
پیر سالخورده
لغتنامه دهخدا
پیر سالخورده . [ رِ خوَرْ /خُرْ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیر سالخورد. پیر کهنسال . معمر. قنسر. قنسری . لبح . قلعم . کهکم : تلبیح ؛ پیر سالخورده شدن . (منتهی الارب ). || پیر دهقان ، که شراب کهنه ٔ انگوری باشد. (برهان ).
-
دلیری
لغتنامه دهخدا
دلیری . [ دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی دلیر. شجاعت . مردانگی . (ناظم الاطباء). دلاوری . بهادری . پردلی . دلداری . زهره . مقابل بددلی و جبن ، و آن از محاسن صفات ، میان بددلی و بی پروایی . (یادداشت مرحوم دهخدا). اقدام .بأس . بطالة. (دهار). بطولة. بَهس ....