کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاو دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاو دادن
لغتنامه دهخدا
لاو دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) لو دادن . بمفت از چنگ دادن . || لاو دادن کسی را. سِرّاو را فاش کردن . در سپردن او را. رجوع به لاو شود.
-
جستوجو در متن
-
لو دادن
لغتنامه دهخدا
لو دادن . [ ل َ / لُو دَ ] (مص مرکب ) (عامیانه ) لاو دادن . رجوع به لاو دادن شود.- به لو دادن ؛ از دست دادن .از دست بدادن .- لو دادن چیزی را یا مالی را ؛ به مفت از دست دادن . به رایگان از دست دادن . از دست دادن به رایگان یا به ثمن بخس . به رایگان یا...
-
لاوه
لغتنامه دهخدا
لاوه .[ وَ / وِ ] (اِ) لابه . چرب زبانی . لامانی . لابه گری . تملق . (برهان ). چاپلوسی . (لغت نامه ٔ اسدی در کلمه ٔ لامانی ). تبصبص : اما عاقلتر از او در جوال افتعال غماز و نمام شده اند و به محال و عشوه و لاوه ٔ ایشان مغرور گشته . (راحةالصدور راوندی ...
-
لو
لغتنامه دهخدا
لو. [ ل َ / لُو ] (اِ) حلوا. (جهانگیری ). نوعی از حلوا. (برهان ) : لو و لوزینه اش در کار کردندز جام عشرتش بیدار کردند. مجیر بیلقانی . || پشته . بلندی . (از جهانگیری ) (از برهان ) : بدو بر شبان گفت ایدر بدوره تازه پیش آیدت پر ز لو . فردوسی . || زردآب ...
-
پیش آمدن
لغتنامه دهخدا
پیش آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) نزدیک آمدن . نزدیک شدن . تقدم . (منتهی الارب ). به حضور درآمدن . پیش روی آمدن . مقابل آمدن . اقبال . استقبال . (منتهی الارب ). جلو آمدن کسی یا چیزی را. به کسی یا چیزی نزدیک گشتن . نزدیک آمدن از جانب مقابل : عرض . (منت...