کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لالستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لالستان
لغتنامه دهخدا
لالستان . [ ل َ ] (اِ مرکب ) لاله ستان . رجوع به لاله ستان شود : گر روا باشد که لالستان بود بر زاد سروبر مه روشن روا باشد که مشک افشان بود. معزی .باغ و لالستان چه باشد آستینی برفشان باغبان را گو بیا گر دامن گل میبری . سعدی . || مجازاً رخسار نیکوان و ...
-
لالستان
لغتنامه دهخدا
لالستان . [ ل َ ] (اِخ ) نام کوهی به ولایت جربادقان . (نزهةالقلوب ص 220).
-
واژههای همآوا
-
لعلستان
لغتنامه دهخدا
لعلستان . [ ل َ ل ِ ] (اِ مرکب ) معدن لعل .
-
جستوجو در متن
-
قمرود
لغتنامه دهخدا
قمرود. [ ق ُ ] (اِخ ) (آب ...) آبی است که از کوه خانیسار [ خوانسار ] و لالستان به ولایت جربادقان [ گلپایگان ] برمیخیزد و بر جربادقان و قم میریزد و هرزه آبش به مفازه منتهی میشود. طولش سی فرسنگ باشد. (نزهة القلوب ج 3 ص 220).
-
خانیسار
لغتنامه دهخدا
خانیسار. (اِخ ) نام کوهی است بولایت گلپایگان که سرچشمه ٔ آب «قمرود» بدانجاست . حمداﷲ مستوفی آرد: «آب قمرود از کوه خانیسار و لالستان بولایت جربادقان برمیخیزد و بر جربادقان و قم میریزد و هرزه اش بمفازه منتهی میشود طولش سی فرسنگ باشد». (از نزهت القلوب چ...
-
لاله ستان
لغتنامه دهخدا
لاله ستان . [ ل َ / ل ِ س ِ ] (اِ مرکب )لالستان . لاله زار. جای بسیار روئیدن لاله : سروبنان کنده و گلشن خراب لاله ستان خشک و شکسته چمن . کسائی .بت من آن به دو رخ چون شکفته لاله ستان چو دید روی مرا روی خویش کرد نهان . فرخی .چو می به گونه ٔ یاقوت شد هو...
-
تماشاگاه
لغتنامه دهخدا
تماشاگاه . [ ت َ ] (اِ مرکب ) تماشاکده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای تماشا. منظر. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). تماشاگه . گردشگاه : پروازه ، خورشی بود که در پی قومی برند به تماشاگاه . (فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و این شداد به مقا...
-
لاله زار
لغتنامه دهخدا
لاله زار. [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) جای روئیدن لاله ٔ بسیار. لالستان . لاله ستان : ز بازان هوا همچو ابر بهارز خون تذروان زمین لاله زار. فردوسی .ز بس خون که شد ریخته بر زمین یکی لاله زاری شد آن دشت کین . فردوسی .چه قدش ، چه پیراسته زاد سروی چه رویش ، چ...
-
خورشید
لغتنامه دهخدا
خورشید. [ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) (از: خور+ شید) خور. مهر. هور. شمس . شارق . بیضاء. شید. (مهذب الاسماء).روز. غزاله . (یادداشت بخط مؤلف ). ستاره ای که جاذبه ٔ گرانشی آن اجرام منظومه ٔ شمسی را بر مداراتشان نگاه میدارد. نزدیکترین ثوابت است به زمین و با وجو...