کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لافرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لافرس
لغتنامه دهخدا
لافرس . [ ف ُ ] (اِخ ) (اگوست نمپار دوکمن دوک دو) مورخ فرانسوی . مولد دی یپ به سال 1878م . عضو آکادمی فرانسه .
-
لافرس
لغتنامه دهخدا
لافرس . [ ف ُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش از ولایت بِرژِ راک در ایالت دُردُنی نزدیک دُردنی . دارای 1068 تن سکنه است .
-
لافرس
لغتنامه دهخدا
لافرس . [ ف ُ ] (اِخ ) هانری نمپاردوکمن دوک دو. کاپیتن فرانسوی . مولد لافرس . (1678-1582).
-
جستوجو در متن
-
الفع
لغتنامه دهخدا
الفع. [ اَ ف َ ] (اِخ ) محمود کعت ، ابن حاج متوکل کعت کرمنی تنبکتی دعکری . او راست : تاریخ الفتاش فی اخبار البلدان والجیوش و اکابرالناس . و یکی از احفاد او بدین کتاب ذیلی نوشته است . تاریخ الفتاش بکوشش استاد هوداس و داماد او موریس و لافرس در پاریس به...
-
تقابل
لغتنامه دهخدا
تقابل . [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) با یکدیگر هم بر شدن . (زوزنی ). با یکدیگر هم روی شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). با هم روباروی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با همدیگر روبرو شدن . (آنندراج ). تواجه . (اقرب الموارد). || (اصطلاح بدیع) تقابل...