کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیوم
لغتنامه دهخدا
قیوم . [ ق َی ْ یو ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (منتهی الارب ).
-
قیوم
لغتنامه دهخدا
قیوم . [ ق َی ْ یو ] (ع ص ) بیمانند و بی همتا. (منتهی الارب ). بسیار قائم . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای همآوا
-
غیوم
لغتنامه دهخدا
غیوم . [ غ َ ] (ع ص ) ابرناک . پوشیده از ابر. یوم غیوم ؛ روز ابرناک . (از لسان العرب از ذیل اقرب الموارد).
-
غیوم
لغتنامه دهخدا
غیوم . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَیم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به غَیم شود.
-
جستوجو در متن
-
قیام
لغتنامه دهخدا
قیام . [ ق َی ْ یا] (ع ص ) قَیّوم . (منتهی الارب ). رجوع به قیوم شود.
-
قیومی
لغتنامه دهخدا
قیومی . [ ق َی ْ یو ] (حامص ) قیوم بودن . قائم بالذات بودن . پایندگی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ابوعبیدة
لغتنامه دهخدا
ابوعبیدة. [ اَ ع ُ ب َ دَ ] (اِخ ) عبدالقیوم . صحابی است و پیش از تشرف بخدمت رسول نام وی قیوم بود و آن حضرت نام او به عبدالقیوم بگردانید.
-
قیومیت
لغتنامه دهخدا
قیومیت . [ ق َی ْ یو می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) قیوم بودن . قائم بالذات بودن . (فرهنگ فارسی معین ) : هرچه در عقل محال است ، اﷲ بر آن قادر بر کمال است و در قدرت بی احتیال است ، و در قیومیت بی گشتن حال است . (فرهنگ فارسی معین از کشف الاسرار ج 2 ص 507...
-
بی مانند
لغتنامه دهخدا
بی مانند.[ ن َن ْ ] (ص مرکب ) (از: بی + مانند) بی مثل و بی نظیر. (آنندراج ). بی نظیر. بی عدیل . (ناظم الاطباء). بی جفت .بی همتا. بی شبه . بی کفو. بی مثال . بی بدیل . بی بدل . (یادداشت مؤلف ). قیوم . قیام . (منتهی الارب ) : به اصل و نسل و شرف زین و ف...
-
ملک تعالی
لغتنامه دهخدا
ملک تعالی . [ م َ ل ِ ت َ لا ] (اِخ ) خدای تعالی . ملک العرش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آنگاه ملک تعالی نوح را علامتی بکرد عذاب را که چه وقت بود. (قصص الانبیاء). همه ٔ کوهها سر برآوردند «جودی » سر فروکشیده گفت من که باشم که مرا آن محل بود که ملک...
-
ربوبیت
لغتنامه دهخدا
ربوبیت . [ رُ بی ْ ی َ ](از ع ، اِمص ) الوهیت و خدایی . (ناظم الاطباء). خدایی و پروردگاری . (آنندراج ). مقابل عبودیت . (یادداشت مرحوم دهخدا). خداوندی . (السامی فی الاسامی ). خدایی . (دهار). زمخشری گوید: ربوبیت نزد صوفیه اسم است مرتبه ٔمقتضه ٔ نامهایی...
-
معقود
لغتنامه دهخدا
معقود. [ م َ ] (ع ص ) بسته و بند کرده و گره کرده . (ناظم الاطباء). بسته .بسته شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چنانکه خنصر و بنصر بر عقد یا حی یا قیوم بسته می دارد، انمله ٔ وسطی را به ذکر مجلس معلی معقود می گرداند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 306)...
-
بی همتا
لغتنامه دهخدا
بی همتا. [ هََ ] (ص مرکب ) بی مانند. بی مثل . (آنندراج ). بی شریک . بی قرین . بی مثل . (ناظم الاطباء). عزیز. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ) (ترجمان القرآن ). نسیج وحده . (مهذب الاسماء). قیوم . قیام . (منتهی الارب ). بی نظیر. بی شبه . بی عدیل . ب...