کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیود
لغتنامه دهخدا
قیود. [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة) (شرح قاموس ). رجوع به قید شود.
-
جستوجو در متن
-
داش مشتی
لغتنامه دهخدا
داش مشتی . [ م َ ] (اِ مرکب ) (مخفف داداش مشهدی ) در تداول عامه دسته ای از مردم باشند با صفاتی خاص چون : حمیت ، شجاعت ، زورگویی ، تفوق طلبی ، جوانمردی ، لوطی گری ، و از مشخصات آنان سرپیچی از قیود اجتماعی است و زیست بطرزو گونه ای خاص ، اندکی مغایر با ...
-
ئیت
لغتنامه دهخدا
ئیت . [ ئی ی َ ] (پسوند) َیّت . علامت مصدر جعلی است که در کلمات عربی برای ساختن اسم مصدر یا اسم معنی یااسم کیفیت پساوند «َیّت » باسم فاعل ، اسم مفعول ، صیغه ٔ افعل التفضیل ، صیغه ٔ مبالغه ، صفات ، ضمایر، قیود، ادوات اسماء اعلام و اجناس و انواع و مصاد...
-
تابعی
لغتنامه دهخدا
تابعی . [ ب ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به تابع. || آنکه اصحاب رسول صلی اﷲ علیه و آله وسلم را دیده . ج ، تابعیون . آنکه بعض اصحاب رسول را درک کرده است . آنکه درک صحبت رسول صلوات اﷲ علیه نکرده لیکن صحابه ٔ او صلوات اﷲ علیه را دیده است . رجوع به صحابی شود. ع...
-
شواغل
لغتنامه دهخدا
شواغل . [ ش َ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ شغل . (غیاث اللغات ) (یادداشت مؤلف ). اما در فرهنگهای عربی ج ِ شغل اَشغال و شُغول آمده است . رجوع به منتهی الارب و اقرب الموارد شود. || (ص ، اِ) ج ِ شاغله ، به معنی در کار دارنده و گرفتاری : چون ملک خراسان بر سلطان قرا...
-
مواد
لغتنامه دهخدا
مواد. [ م َ وادد ] (ع اِ) ج ِ ماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است . (از غیاث ) (از آنندراج ) : سرمایه ٔ جلال و مواد تخفیف طوایف عالم . (سندبادنامه ص 76). و رجو...
-
کلبی ها
لغتنامه دهخدا
کلبی ها. [ ک َ ] (اِخ ) فرقه ای از فلاسفه ٔ یونان که بوسیله ٔ «آنتیس تن » یکی از شاگردان سقراط پایه گذاری و سپس بوسیله ٔ دیوژن (دیوجانس ) مشهور گردید و شهرت آنان بدین نام ازجهت تحقیر تمام روابط اجتماعی و پیش گرفتن یک زندگی بسیار بدوی و عادت به سرزنش ...
-
ابن منلا
لغتنامه دهخدا
ابن منلا.[ اِ ن ُ م ُ ] (اِخ ) شهاب الدین احمدبن محمدبن علی بن احمدبن یوسف بن حسین بن یوسف حصکفی . جدّ وی احمدبن یوسف معروف به منلا حاجی از مردم آذربایجان و قاضی القضاة تبریز و از فضلای عهد خویش و صاحب شروح و حواشی و قیود عدیده است . فرزندان و اعقاب ...
-
قید
لغتنامه دهخدا
قید. [ ق َ ] (ع مص ) اندازه کردن . (منتهی الارب ). گویند: قید الشی ٔ (مجهولاً)؛ ای قُیِّدَ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || در تداول فارسی زبانان ، مقید کردن در زندان . || حبس . زندانی گشتن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ)منگنه . پرس . (یادداشت مؤلف...
-
درخواست
لغتنامه دهخدا
درخواست . [ دَ خوا / خا ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) درخواستن . خواستن . خواهش .خواستگاری . التماس . (آنندراج ). عرض . عرضداشت . دعا. (ناظم الاطباء). استدعا. تمنّی . طلب . مطالبه . تقاضا. تقاضی . مسألت : آن معتمد را بزودی بازگردانیده آید بعینه ، و ...
-
صفای تفرشی
لغتنامه دهخدا
صفای تفرشی . [ ص َ ی ِ ت َ رِ ] (اِخ ) نام وی میرزا عبدالحمید و در اخلاق حمیده وحید، از پویندگان فقرا و گویندگان شعر است . از حسن خط صاحب حظ اوفی و از لطف طبع حاوی حد اعلی است ، به دسترنج کتابت وجوه معاش حاصل می کند و از قیود ملازمت خدمت ملوک تن می ز...
-
اسفند
لغتنامه دهخدا
اسفند. [ اِ ف َ ] (اِ) در اوستا سپنته صفت است (در تأنیث سپنتا ) یعنی پاک یا مقدس ، برابر سانکتوس لاتینی . این صفت در اوستا از برای خود اهورمزدا و گروهی از ایزدان و مردمان و جز آن آورده شده است از آن جمله برای ارمیتی . سپنته در بسیاری از کلمات بسیط و...
-
ماهیت
لغتنامه دهخدا
ماهیت . [ هی ی َ ] (ع اِ مرکب ) به معنی حقیقت چیزی مستعمل است . بدان که این مصدر جعلی است تراشیده ٔ اهل منطق و حکمت . معنی لفظی لفظ ماهیت چیست این شدن باشد مرکب از ماء موصوله و «هی » ضمیر مؤنث واحدو یاء مشدد علامت جعل و تاء مصدری ، مگر یاء لفظ «هی »...
-
ابن خلکان
لغتنامه دهخدا
ابن خلکان . [ اِ ن ُ خ َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شمس الدین ابوالعباس احمدبن ابراهیم بن ابی بکربن خلکان بن ناوک بن عبداﷲبن شاکَل بن الحسین بن مالک بن جعفربن یحیی بن خالد البرمکی الاربلی الشافعی . یکی از بزرگان علما و صدور رؤسا. و چنانکه خود او در تضاعی...