کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیدو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیدو
لغتنامه دهخدا
قیدو. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات ، سکنه ٔ آن 598 تن . آب آن از چشمه و رود گلپایگان . محصول آن غلات ، چغندرقند، صیفی ، بنشن ، انگور، تنباکو، پنبه و مختصر میوه جات و شغل اهالی آنجا زراعت است . راه فرعی به راه شوسه دارد. ...
-
قیدو
لغتنامه دهخدا
قیدو. [ ق َ ] (اِخ ) نام پادشاه مغلان . (برهان ) (آنندراج ). قیدوخان پادشاه حدود جبال «تارباگاتای » نبیره ٔ اوگتای معاصر قوبیلای قاآن . (حاشیه ٔ برهان چ معین از تاریخ مغول اقبال آشتیانی ). قیدوبن قاشی بن اوکتای قاآن از حکام و فرمانروایان مغول است . (...
-
جستوجو در متن
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین .[ ثُدْ دی ] (اِخ ) (سلطان ...) براق خان . پادشاه اولوس جغتای (متوفی بسال 668 هَ . ق .). وی پادشاهی ستمکارو شجاع و متهور بود. به سال 663 هَ . ق . «جلایربای » را امیرالامراء خود کرد. در اوایل سلطنت میان او و شاهزاده قیدو دو بار جنگ اتفاق اف...
-
قبچاق
لغتنامه دهخدا
قبچاق . [ ق ِ ] (اِخ ) اغول بن قدان بن اوکدای از شاهزادگان مغول است . در اوائل ایام پادشاهی براق خان (حدود 663 هَ . ق ) میان او و شاهزاده قیدو دو نوبت مخالفت و جنگ اتفاق افتاد. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 83). در جنگ نخستین که میان براق خان و قیدوخان در...
-
لابشرط
لغتنامه دهخدا
لابشرط. [ ب ِ ش َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مطلق : الّلا بشرط یجتمع مع الف شرط. لابشرطبر دو قسم باشد: قسمی و مقسمی . لابشرط قسمی آن بود که ماهیت در ظرف وجود چه ذهنی و چه خارجی مقید به قیدو عدم قید نباشد، یعنی توان که با قیدی وجود گیرد وتصور شود و توان ...
-
هاتف
لغتنامه دهخدا
هاتف . [ ت ِ ] (اِخ ) سیداحمد اصفهانی که هاتف تخلص یافت نسباً از سادات حسینی است . اصل خاندان او چنانکه از تذکره ها برمی آید از قصبه ٔ اردوباد آذربایجان بوده که در زمان پادشاهان صفوی از آن سامان به اصفهان آمده و در این شهر مسکن گزیده اند. هاتف در نیم...
-
مطلق
لغتنامه دهخدا
مطلق . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) آن که آن را قید نباشد. (غیاث ) (آنندراج ). غیرمقید. بی شرط و قید. مقابل مقید و مشروط. آزاد و رها. لابشرط. (از یادداشتهای به خط مرحوم دهخدا).آن که آن را قید نباشد. (ناظم الاطباء) : از حکیمان منم مسلم تروز کریمان وی است مطلق ت...
-
غازان
لغتنامه دهخدا
غازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور ایران بوده است . غازان خان در زمان ایلخانی ارغون خان از طرف پدر مأمور اداره ٔ امور خراسان...
-
ارغون
لغتنامه دهخدا
ارغون . [ اَ ] (اِخ ) ابن اباقاخان . اباقاخان میل داشت که پس از او پسر وی ارغون بمقام ایلخانی برسد ولی چون این امر با یاسای چنگیزی که سلطنت را حق ارشد شاهزادگان میدانست مخالفت داشت ، پس از فوت اباقا، امرا و شاهزادگان مغول برادر او تگودار را بسلطنت بر...