کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیت
لغتنامه دهخدا
قیت . (ع اِ) قوت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خورش به اندازه ٔ قوام بدن انسان . (آنندراج ). رجوع به قوت شود.
-
واژههای همآوا
-
غیط
لغتنامه دهخدا
غیط. [ غ َ ] (ع مص ) فروشدن در چیزی و درآمدن و پوشیده و ناپدید گردیدن . درآمدن چیزی در چیزی . (منتهی الارب ). داخل شدن . غَوط. || (اِ) بستان . باغ . (از اقرب الموارد). باغ . باغ میوه . ج ، غیطان . (دزی ج 2 ص 235). || کشت زار. زمین محصور کاشته شده . |...
-
غیة
لغتنامه دهخدا
غیة. [ غ َی ْی َ ] (ع اِ) تأنیث غَی ّ. رجوع به همین کلمه شود.- وَلَدُ غَیَّة یا غیَّة ؛ پسر زنا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ناپاکزاد. حرامزاده . ولدالزنا.
-
غیة
لغتنامه دهخدا
غیة. [ غی ی َ ] (ع اِ) رجوع به غَیَّة شود.
-
جستوجو در متن
-
قیته
لغتنامه دهخدا
قیته . [ ت َ ] (ع اِ) قوت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). قیت . رجوع به قوت و قیت شود.
-
قوت
لغتنامه دهخدا
قوت . (ع مص ) رجوع به قَوت و قیاتة شود. || (اِ) خوراک . غذا. || خورش به اندازه ٔ قوام بدن انسان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) . روزی . (ترتیب عادل ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). ج ، اقوات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قیت و قیته وقوات نیز بمعنی ...
-
غبراء
لغتنامه دهخدا
غبراء. [ غ َ ] (اِخ ) اسب قیس بن زهیر. (منتهی الارب ). || اسب قدامةبن مصار. (منتهی الارب ). || اسب حمل بن بدر. (منتهی الارب ).- یوم داحس و الغبراء ؛ و هو لعبس علی فزارة و ذبیان و بقیت الحرب مدة مدیدة بسبب هذین الفرسین و قصتهما مشهوره . (مجمع الامثال ...