کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قِسْطِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قسط
لغتنامه دهخدا
قسط. [ ق َ ] (ع مص ) جور و بیدادگری کردن و از حق بازگردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پریشان و پراکنده نمودن چیزی را. (منتهی الارب ). قسوط به هر دو معنی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قسوط شود. || گران شدن نرخ . (تاج المصادر بیه...
-
قسط
لغتنامه دهخدا
قسط. [ ق َ ] (ع مص ) عدل و داد کردن . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ). و این از مصادری است که صفت واقع میشود، مانند عدل . گویند: رجل قسط، چنانکه گویند: شاهد عدل ، و واحد و جمع در آن یکسان است . (منتهی الارب ).
-
قسط
لغتنامه دهخدا
قسط. [ ق َ س َ ] (ع اِمص )خشکی در گردن . || راستی استخوانهای ساق ستور، و آن عیب است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).من عیوب الخلقیة للفرس و هو ان تری رجلاء منتصبین غیر محنبین . (صبح الاعشی ج 2 ص 26). || (مص ) خشک شدن . گویند: قَسِطَت ْ عنقه قسطاً؛...
-
قسط
لغتنامه دهخدا
قسط. [ ق َ س ُ ] (ع ص ) رَجُل قسطالرِّجْل ، مرد راست استخوان پای . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
قسط
لغتنامه دهخدا
قسط. [ ق ِ ] (ع اِ) عدل و داد. || بهره از هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حصه و نصیب . (اقرب الموارد). || پیمانه که نیمه ٔ صاع باشد. (منتهی الارب ). مکیال یسع نصف صاع . (اقرب الموارد). || حنین گوید قسط سه رطل است و ثابت قره گوید قسط چهار رطل...
-
قسط
لغتنامه دهخدا
قسط. [ ق ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَسْطاء.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قسطاء شود.
-
قسط
لغتنامه دهخدا
قسط. [ ق ُ] (ع اِ) کسد. کست . کسط، و آن دارویی است . (منتهی الارب ). عود هندی و عربی که بدان علاج کنند، مُدِرّ و نافع کبد است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). بیخی است شبیه به بیخ لفاح و از نواحی هند خیزد و نباتش مفروش و بی ساق و برگش عریض و سه قس...
-
پیش قسط
لغتنامه دهخدا
پیش قسط. [ ق ِ ] (اِ مرکب ) مساعده . || قسمت نخست از چند قسمت وجهی که بعاجل دهند و اقساط دیگر را به آجل . یک حصه از چند حصه ٔ پرداخت پولی . || بیعانه .
-
قسط بحری
لغتنامه دهخدا
قسط بحری . [ ق ُ طِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسطشیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قسط شود.
-
قسط تلخ
لغتنامه دهخدا
قسط تلخ . [ ق ُ طِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط کشمیری است . رجوع به قُسط شود.
-
قسط رومی
لغتنامه دهخدا
قسط رومی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط شیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط شود. || بیست اوقیه است و انطاکی و مصری 18 اوقیه است و گویند چهار رطل است و قسط عسل در یونان یک رطل است و گویند یک رطل و نیم و گویند دو رطل و نیم و قسطالش...
-
قسط سوری
لغتنامه دهخدا
قسط سوری . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط ثقیل است (رجوع به قُسط شود) که لون آن مانند خشب شمشاد و طعم آن تلخ و رایحه ٔ آن ساطع باشد. (فهرست مخزن الادویه ).
-
قسط شامی
لغتنامه دهخدا
قسط شامی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) راسن است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و آن را قسط سوری نیز گفته اند. رجوع به قُسط، و تذکره ٔ ضریر انطاکی شود.
-
قسط صینی
لغتنامه دهخدا
قسط صینی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط تلخ است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط و قسطالمرو شود.
-
قسط عربی
لغتنامه دهخدا
قسط عربی . [ ق ُ طِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط شیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط شود.