کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قُلقُلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلقلی
لغتنامه دهخدا
قلقلی . [ ق ِ ق ِ ] (ص نسبی ) مدور و خرد.- کوفته قلقلی ؛ کوفته ٔ خرد چندِ گردکانی که بیشتر از گوشت ونخودچی یا برنج کوفته کنند، و گاه نیز از گوشت تنها.
-
کوفته قلقلی
لغتنامه دهخدا
کوفته قلقلی . [ ت َ / ت ِ ق ِ ق ِ ] (اِ مرکب ) شامیی است به اندازه ٔ گردویی و بزرگتر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کله گنجشکی . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). رجوع به کوفته ریزه شود. || گاهی به اشخاص چاق و تپل و کوتاه و گرد قلمبه (خاصه کودکانی که ...
-
واژههای همآوا
-
غلغلی
لغتنامه دهخدا
غلغلی . [ غ ِ غ ِ ] (اِ) به معنی غِلغِلَک . رجوع به غلغلک شود.
-
قلقلی
لغتنامه دهخدا
قلقلی . [ ق ِ ق ِ ] (ص نسبی ) مدور و خرد.- کوفته قلقلی ؛ کوفته ٔ خرد چندِ گردکانی که بیشتر از گوشت ونخودچی یا برنج کوفته کنند، و گاه نیز از گوشت تنها.
-
جستوجو در متن
-
قیمه ریزه
لغتنامه دهخدا
قیمه ریزه . [ ق َ / ق ِ م َ / م ِ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) خورش قیمه و گوشت بسیارریزه شده (یا چرخ کرده ) که آن را سرخ کنند و خورش سازند یا بصورت قلقلی درآورند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
کوفته
لغتنامه دهخدا
کوفته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) کوبیده .خردکرده . (فرهنگ فارسی معین ). کوبیده . خردشده . آس شده . مدقوق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون که یکی تاج و بساک ملوک باز یکی کوفته ٔ آسیاست . کسائی (از یادداشت ایضاً).اگر ماده خامتر باشد ضماد از کرنب پخته و...