کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَلِيلٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلیل
لغتنامه دهخدا
قلیل . [ ق َ ] (ع ص ) پست قامت لاغر. || کم و اندک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). یسیر. نزر. واحد و جمع در این یکسان بود. (مهذب الاسماء). ج ، قلیلون و اَقِلاّء و قُلَل و قُلُلون . (منتهی الارب )(اقرب الموارد): و اذکروا اذ انتم قلیل . (قرآن 26/8) و ق...
-
جستوجو در متن
-
قلیلة
لغتنامه دهخدا
قلیلة. [ ق َ لی ل َ ] (ع ص ) مؤنث قلیل . (اقرب الموارد). رجوع به قلیل شود.
-
قللون
لغتنامه دهخدا
قللون . [ ق ُ ل ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قلیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قلیل شود.
-
اقلاء
لغتنامه دهخدا
اقلاء. [ اَ ق ِل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ قلیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قلیل شود.
-
کماس
لغتنامه دهخدا
کماس . [ ک َ ] (ص ) به معنی کم و اندک آمده است که عربان قلیل خوانند. (برهان ). کم و کاس . (آنندراج ). کم و کاس و اندک و قلیل . (ناظم الاطباء). کم . اندک . قلیل . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کماسی شود.
-
قلل
لغتنامه دهخدا
قلل . [ ق ُ ل ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَلال به معنی قلیل . رجوع به قلال شود. || ج ِ قُلال به معنی قلیل . رجوع به قلال شود. || ج ِ قلیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قلیل شود. || قلل من الناس ؛ مردم متفرق از یک قبیله یا از قبایل شتی و چون بعد از...
-
سومان
لغتنامه دهخدا
سومان . (اِ) اندک . قلیل . کمی . برخی . (ناظم الاطباء).
-
علاء
لغتنامه دهخدا
علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن عاصم غسانی . قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
-
قلیلین
لغتنامه دهخدا
قلیلین . [ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قلیل در حالت نصبی و جری .
-
قرطعبة
لغتنامه دهخدا
قرطعبة. [ ق ُ طُ ب َ ] (ع اِ) شی ٔ قلیل . (اقرب الموارد).
-
ابوهاشم
لغتنامه دهخدا
ابوهاشم . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) مطلبی . شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
-
ابوالهیذام
لغتنامه دهخدا
ابوالهیذام . [ اَ بُل ْ هََ ](اِخ ) المدنی . شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
-
ابوالمسبع
لغتنامه دهخدا
ابوالمسبع. [ اَ بُل ْ ؟] (اِخ ) مدنی . شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
-
ادلیساس
لغتنامه دهخدا
ادلیساس . [ اِ ] (ع مص ) بگیاه قلیل رسیدن شتران در زمینی .