کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَزَن قفلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قزن قشلاق
لغتنامه دهخدا
قزن قشلاق . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش کرج شهرستان تهران واقع در 13 هزارگزی جنوب باختر کرج و یکهزارگزی راه فرعی اشتهارد به کرج . موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل . سکنه 89 تن . آب آن از رودخانه ٔ کرج و محصول آن غلات ، بنشن ، صیفی ، چغندرقند، ...
-
واژههای همآوا
-
غزن قفلی
لغتنامه دهخدا
غزن قفلی . [ غ َ زَ ق ُ ] (اِ مرکب ) (یا غزن قلفی ) . در تداول عامه قلاّب فلزی که در حلقه ای داخل میشود و برای پیوستن کناره های متقابل لباس به کار میرود.
-
جستوجو در متن
-
گوی انگله
لغتنامه دهخدا
گوی انگله . [ اَ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گوی انگل . تکمه و حلقه را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوی به معنی تکمه و انگله به معنی حلقه باشد که گوی در آن اندازند و گاهی آن حلقه را نیز گوی انگله میگویند. (برهان قاطع). حلقه ای که تکمه در...