کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَرْيَةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قریه ٔ سفر
لغتنامه دهخدا
قریه ٔ سفر. [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ س ِ ] (اِخ ) (شهر کتابها) همان «دبیر» است که در صحیفه ٔ یوشع 15:14 و داود 1:11 مذکور است . و قریه ٔ سنه که در صحیفه ٔ یوشع (15:49) مذکور میباشد و اسم حالیه الظهریه است . (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به قریه ٔ سنه شود.
-
قریه ٔ سنه
لغتنامه دهخدا
قریه ٔ سنه . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟] (اِخ ) همان قریه ٔ سفر و دبیر است ، مقابل صحیفه ٔ یوشع (15:15 و 49 و داود 1:11). (قاموس کتاب مقدس ).
-
قریه ٔ عاریم
لغتنامه دهخدا
قریه ٔ عاریم . [ ق َرْ ی َ / ی ِی ِ ؟ ] (اِخ ) همان قریه ٔ یعاریم است . (کتاب عزرا 2:25) (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به قریه ٔ یعاریم شود.
-
قریه ٔ یعاریم
لغتنامه دهخدا
قریه ٔ یعاریم . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی َ ] (اِخ ) (شهر نخلستانها)یکی از شهرهای چهارگانه ٔ جبعونیا است که در حدود یهودا و بن یامین واقع بود (صحیفه ٔ یوشع 9:17 و 15:9 و 10 و 18:14 و 15)، که در آنجا بعله (در دوم سموئیل ) آمده : بعلی یهودا و در صحیفه ٔ یوشع...
-
قریه خان
لغتنامه دهخدا
قریه خان . [ ق َرْ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 31 هزارگزی جنوب باختری مانه و 2 هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی بجنورد به اسفراین . موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ گرمسیر است . سکنه ٔ آن 463 تن . آب آن از چشمه و رودخانه ...
-
قریه علی
لغتنامه دهخدا
قریه علی .[ ق َرْ ی ِ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان واقع در 8500 گزی باختر راور کنار راه فرعی راور به یزد. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر است . سکنه ٔ آن 900 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ، روناس و شغل اهالی...
-
قریه موسی
لغتنامه دهخدا
قریه موسی . [ ق َرْ ی ِ سا ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شهربابک شهرستان یزد واقع در 2000 گزی باختر شهربابک و متصل به راه فرعی شهربابک . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 474 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات . شغل...
-
قریة عبدا
لغتنامه دهخدا
قریة عبدا. [ ق َرْ ی َت ُ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) شهری است دارای بازارها و مسجد جامع بزرگ پائین شهر واسط که میان آن دو، پنج فرسنگ فاصله است . در این شهر قبری است که گمان برند قبرمسروق بن اجدع همدانی است . دانسته نیست که عبداﷲ که این قریه بدو منسوب است...
-
قریة بنی سدوس
لغتنامه دهخدا
قریة بنی سدوس . [ ق َرْ ی َ ت ُ ب َ س َ ] (اِخ ) نام دهی است . سکونی گوید: درآن منبر و قصری است که گویند سلیمان بن داود همه ٔ آن را از اول تا آخر با یک تکه ٔ سنگ بنا کرده است . این ده خرم ترین ده یمامه است و انار آن نامدار و مشهور است . و گاهی آن را ...
-
جستوجو در متن
-
بیستی
لغتنامه دهخدا
بیستی . (اِخ ) قریه ای از قریه های ری . (معجم البلدان ).
-
ساسگرد
لغتنامه دهخدا
ساسگرد. [ گ ِ ] (اِخ ) نام قریه ای است به مرو. رجوع به ساسجرد شود. || نام قریه ای به فوشنج . || نام قریه ای به قاشان .
-
منکث
لغتنامه دهخدا
منکث . [ م َ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است از نواحی اسپیجاب و همچنین قریه ای است از قراء بخارا و هر دو قریه ٔ مذکور به ماوراءالنهر واقع است . (معجم البلدان ).
-
آزآذان
لغتنامه دهخدا
آزآذان . (اِخ ) نام قریه ای به هرات . || نام قریه ای به اصفهان . آزادان . رجوع به آزادان شود.
-
ابلیل
لغتنامه دهخدا
ابلیل . [ اِ ] (اِخ ) نام قریه ای به مصر و نیز نام خره ای که قریه ٔ ابلیل بدانجا است .
-
حفص آباد
لغتنامه دهخدا
حفص آباد. [ ح َ ] (اِخ ) نام قریه ای است به سرخس . || نام قریه ای است بزرگ به مرو. (الانساب ).