کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قویم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قویم
لغتنامه دهخدا
قویم . [ ق َ ] (ع ص ) نیکوقامت . خوش قد: رجل قویم . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || راست و درست . (منتهی الارب ). معتدل . (اقرب الموارد).
-
قویم
لغتنامه دهخدا
قویم . [ ق ُ وَ ] (ع اِ مصغر) مصغر قوم و ها در تصغیر به آن ملحق نمیشود، ولی در جائی که برای غیر آدمیان استعمال شود ها در مصغر آن درمی آید زیرا در این صورت مؤنث است . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
قومی
لغتنامه دهخدا
قومی . [ ق ُ وَ می ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قُوِیم . (المنجد).
-
نکودین
لغتنامه دهخدا
نکودین . [ ن ِ] (ص مرکب ) که بر دین قویم و راست است : کردار تو نیکوتر از تعبدزیرا که نکودینی و مسلمان .فرخی .
-
اقوم
لغتنامه دهخدا
اقوم . [ اَق ْ وَ ] (ع ن تف ) راست تر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ). راست تر و درست تر. (آنندراج ). قویم تر. || برپای داشته تر. (ناظم الاطباء).
-
هبل
لغتنامه دهخدا
هبل . [ هَِ ب ِ ] (ع ص ) کلانسال گران سنگ از مردم و از شتر و از شترمرغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیر و فربه از مردم و شتر و شترمرغ . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). در بعضی از فرهنگها به تشدید «لام » آمده است . ذوالرمة گوید:هبل ...
-
اصطلام
لغتنامه دهخدا
اصطلام . [ اِ طِ ] (ع مص ) از بیخ برکندن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). از بن برکندن . (تاج المصادر بیهقی ). استیصال . (اقرب الموارد) : گفت [ عبداﷲ زبیر ] ... کنا اهل بیت من العرب اصطلمنا عن آخرنا و ماصحبنا عاراً. (تاریخ بیهقی ص 1...
-
اصطفاء
لغتنامه دهخدا
اصطفاء. [ اِطِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 4) (زوزنی ) (آنندراج ). اختیار و برگزیدن . (فرهنگ نظام ). برگزیدن و برگزیدگی . (از منتخب و لطائف ) (غیاث ). برگزیدگی کسی را. (ناظم الاطباء). گزیدن . اصفاء...
-
غالی
لغتنامه دهخدا
غالی . (ع ص ) نرخ گران . یقال بعته بالغالی ؛ ای بالغلاء. (منتهی الارب ). گران . (مهذب الاسماء). گران قیمت ، مقابل کم بها. (آنندراج )(غیاث ). مقابل رخیص ، ارزان . || گرانبها. نفیس . قیمتی . قازح ، سعر قازح ؛ ای غالی . (منتهی الارب ). || نعت فاعلی از غ...
-
منحسم
لغتنامه دهخدا
منحسم . [ م ُ ح َ س ِ ] (ع ص ) بریده گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). بریده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) : بعدالیوم مواد مشوشات خواطر به سبب اصلاح ذات البین و وفاق جانبین منحسم و امداد فساد و عناد منصرم باشد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ...
-
کنود
لغتنامه دهخدا
کنود. [ ک َ ] (ع ص ) ناسپاس . (غیاث )(ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). ناسپاس . مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (دهار). حق نشناس . آنکه کفران نعمت کند. نمک کور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ناس...
-
ناپایدار
لغتنامه دهخدا
ناپایدار. (نف مرکب ) فانی . هلاک شونده . (آنندراج ). فانی . (ناظم الاطباء). بی دوام . گذران . ناپاینده . گذرنده . که دائمی و باقی و همیشگی نیست : اگر شهریاری و گر پیشکارتو ناپایداری و او [ جهان ] پایدار. فردوسی .به گیتی نمانده ست از او یادگارمگر این ...
-
اصحاب مدین
لغتنامه دهخدا
اصحاب مدین . [ اَ ب ِ م َدْ ی َ ] (اِخ ) صاحب حبیب السیر آرد: اکثر علماء اخبار و انبیاء بزرگوار آورده اند که اهل مدین و اصحاب الایکه یک فرقه اند، و ایکه بلغت عربی موضعی را گویند که مشتمل بر اشجار و مرغزار بسیار باشد، و در تفسیر کازرونی (رح ) از ابوعب...
-
زم
لغتنامه دهخدا
زم . [ زَ / زَم م ] (اِخ ) نام رودخانه ای است و بعضی گویند نام شهری است که این رودخانه از پهلوی آن می گذرد و بدان شهر موسومست . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نام رودی است در مرو. (غیاث ).نام شهری است و رودی که بر کنار آن...