کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قومی
لغتنامه دهخدا
قومی . [ ] (معرب ، اِ) قومیا. قومیدر. قومیزدن . قومامون . قوقاموزس . قومین . صمغ و برومی قثاد است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قومی
لغتنامه دهخدا
قومی . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، سکنه ٔ آن 793 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پنبه ، بنشن ، زیره و میوه جات . شغل اهالی زراعت ، مالداری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ ...
-
قومی
لغتنامه دهخدا
قومی . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یوسف آباد پایین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 93 تن .آب آن از قنات . محصول آن غلات ، زیره و پنبه . شغل زراعت ، مالداری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی...
-
قومی
لغتنامه دهخدا
قومی . [ ق ُ وَ می ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قُوِیم . (المنجد).
-
واژههای مشابه
-
قومی کلا
لغتنامه دهخدا
قومی کلا. [ ق َ ک َ ] (اِخ ) از دههای بارفروش است . رجوع به ترجمه ٔ مازنداران و استرآباد رابینو ص 160 شود.
-
بنت اقعدی و قومی
لغتنامه دهخدا
بنت اقعدی و قومی . [ ب ِ ت ُ اُ ع ُ وَ ] (ع ترکیب عطفی ) کسی که از شدت ضرب مضطرب گشته ، گاهی بایستد و گاهی بنشیند. (از المرصع).
-
جستوجو در متن
-
رادیان
لغتنامه دهخدا
رادیان . (اِخ ) نام قومی است . (آنندراج ).
-
احامرة
لغتنامه دهخدا
احامرة. [ اَ م ِ رَ ] (اِخ ) قومی از عجم که به بصره فرودآمدند. قومی از عجم که به کوفه ساکن شدند.
-
استیاد
لغتنامه دهخدا
استیاد. [ اِ] (ع مص ) مهتر قومی را کشتن یا او را اسیر کردن . (منتهی الارب ). کشتن رئیس و سید خویش . مهتر قومی را کشتن و یا (به ) اسیری گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || مهتر زنان قومی را بزنی خواستن . (منتهی الارب ). مهتر زنان قومی بخواستن . (تاج المص...
-
فراخیه
لغتنامه دهخدا
فراخیه .[ ف َ ی َ ] (اِخ ) نام قومی از تخس . (حدود العالم ).
-
قنطورس
لغتنامه دهخدا
قنطورس . [ ق ِ رِ ] (اِخ ) قومی از نوع بشر.
-
پالگیر
لغتنامه دهخدا
پالگیر. (اِخ ) نام قومی است در ملک دکن . (غیاث اللغات ).
-
بلاقیان
لغتنامه دهخدا
بلاقیان . [ ] (اِخ ) نام قومی است از یغما با تغزغزیان اندرآمیخته . (حدودالعالم ).