کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوش قیه سی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوش قیه سی
لغتنامه دهخدا
قوش قیه سی . [ قو ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 250تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، نخود و بزرک . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
-
قوش قیه سی
لغتنامه دهخدا
قوش قیه سی . [ قو ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، سکنه ٔ آن 24 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قوش قیه سی
لغتنامه دهخدا
قوش قیه سی . [ قو ق َ ی َ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو)، سکنه ٔ آن 109 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوب ، و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
واژههای مشابه
-
قوش قوش
لغتنامه دهخدا
قوش قوش . (ع اِ صوت )زجری است مر کلب را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).کلمه ای است که بدان سگ را رانند. (ناظم الاطباء).
-
قوش خزاعی قوش کهنه
لغتنامه دهخدا
قوش خزاعی قوش کهنه . [ خ َ ک ُ ن ِ / ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 700 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی آنجا زراعت ، مالداری و قالیچه و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. اهالی این ده سیستان...
-
قوش ازوی
لغتنامه دهخدا
قوش ازوی . [ ](ترکی ، اِ مرکب ) عنب الثعلب . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قوش آغال
لغتنامه دهخدا
قوش آغال . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، سکنه ٔ آن 69 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت ، گله داری و کرباس بافی است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قوش بلاغ
لغتنامه دهخدا
قوش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 118 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قوش بیگی
لغتنامه دهخدا
قوش بیگی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نگهبانی قوش . محافظت قوشهای شکاری . (فرهنگ فارسی معین ).
-
قوش عبدا
لغتنامه دهخدا
قوش عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 270 تن . آب آن ازقنات . محصول آن غلات و بنشن . شغل اهالی زراعت ، مالداری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
-
قوش عظیم
لغتنامه دهخدا
قوش عظیم . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوروزآباد بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 220 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری و صنایع دستی زنان آنجا جوال بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قوش علیخان
لغتنامه دهخدا
قوش علیخان . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 550 تن . آب آن از قنات ، محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت ، مالداری ، صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و کرباس بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
-
قوش قلعه
لغتنامه دهخدا
قوش قلعه . [ قو ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه ٔشهرستان بجنورد، سکنه ٔ آن 208 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و بنشن . شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه اتومبیل رو دارد. این ده را به اصطلاح محلی قوچ قلعه نیز گویند. (از فر...
-
قوش کرپی
لغتنامه دهخدا
قوش کرپی . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان ، سکنه ٔآن 365 تن . آب آن از قنات و رودخانه ٔ کبودوال . محصول آن توتون سیگار. شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایعدستی زنان آنجا کرباس و شال بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهن...