کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوشچی سمرقندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوشچی سمرقندی
لغتنامه دهخدا
قوشچی سمرقندی . [ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) علی بن محمد، ملقب به علاءالدین و معروف به ملاعلی قوشچی که گاهی او را فاضل قوشچی نیز گویند. از مشاهیر علمای عامه و محققان است . وی نخست در سمرقند اغلب علوم متداول را فراگرفت و سپس به کرمان رفت و پس از تکمیل تحصیل...
-
واژههای مشابه
-
فاضل قوشچی
لغتنامه دهخدا
فاضل قوشچی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به قوشچی شود.
-
علی قوشچی
لغتنامه دهخدا
علی قوشچی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (امیر...) وی از بزرگان دربار سلطان محمد خدابنده اولجایتو بود و پس از آنکه محمد خدابنده خراسان را آرام کرد و عازم دارالملک تبریز شد، این امیرعلی قوشچی از جمله همراهان وی بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 192 و 218 و ت...
-
قاضی قوشچی
لغتنامه دهخدا
قاضی قوشچی . (اِخ ) دهی است ازدهستان نجف آباد شهرستان بیجار. در 25000گزی خاور شهر بیجار و کنار شوسه ٔ بیجار به سنندج و در تپه ماهورواقع و سردسیر است . 270 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زارعت و گله داری و صنایع دستی ...
-
قوشچی باشی
لغتنامه دهخدا
قوشچی باشی . (اِخ ) دهی است از دهستان بیونیج بخش کرند شهرستان شاه آباد، سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوب ، لبنیات ، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
قوشچی گری
لغتنامه دهخدا
قوشچی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و منصب قوشچی . نگهبانی قوشهای شکاری . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ملاعلی قوشچی
لغتنامه دهخدا
ملاعلی قوشچی .[ م ُل ْ لا ع َ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
-
جستوجو در متن
-
علی سمرقندی
لغتنامه دهخدا
علی سمرقندی . [ ع َ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ابن محمد قوشچی . رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
-
علاءالدین سمرقندی
لغتنامه دهخدا
علاءالدین سمرقندی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ م َ ق َ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سمرقندی ، ملقّب به علاءالدین و معروف به ملاعلی قوشچی و یا فاضل قوشچی . رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
-
موسی
لغتنامه دهخدا
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن قاضی محمود رومی معروف به قاضی زاده و موسی چلپی و ملقب به صلاح الدین ، از دانشمندان نامی علوم ریاضی و نجوم و فلسفه و از مردم بروسه بود. به خراسان و ماوراءالنهر و شیراز مسافرت کرد و در سال 815 هَ . ق . در سمرقند بود. غیا...
-
قاضی زاده
لغتنامه دهخدا
قاضی زاده . [ دَ / دِ ] (اِخ ) موسی بن محمدبن قاضی محمود رومی چلبی از مردم بروسه یکی از دانشمندان ریاضی و هیأت و حکمت است که به خراسان و ماوراءالنهر سفر کرد و به سال 811 در شیراز و به سال 815 در سمرقند بود و چون امیر الغ- بیک تأسیس رصدخانه ٔ سمرقند...
-
جامی
لغتنامه دهخدا
جامی . (اِخ ) نورالدین عبدالرحمن بن احمدبن محمد دشتی . از اساتید مسلم نظم و نثر فارسی در قرن نهم هجری است . رضی الدین عبدالغفور که از خواص شاگردان اوست در شرح احوال وی آرد: «ولادت حضرت ایشان در خرجرد جام بوده است . وقت العشاء ثالث و العشرین من شهر شع...