کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوشه بلاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوشه بلاغ
لغتنامه دهخدا
قوشه بلاغ . [ ق ُ ش َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 438 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، بادام ، حبوب و کرچک . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ...
-
قوشه بلاغ
لغتنامه دهخدا
قوشه بلاغ . [ ق ُ ش َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 304 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه ارابه رو و اتومبیل رو دارد. این ده در دو محل بفاصله...
-
قوشه بلاغ
لغتنامه دهخدا
قوشه بلاغ . [ ق ُ ش َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 74 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا گلیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قوشه بلاغ
لغتنامه دهخدا
قوشه بلاغ . [ ق ُ ش َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 189 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، نخود و بزرک . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)...
-
قوشه بلاغ
لغتنامه دهخدا
قوشه بلاغ . [ ق ُ ش َ ب ُ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان کاغذکنان شهرستان هروآباد، سکنه ٔ آن 546 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوب و سنجد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم و گلیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
-
واژههای مشابه
-
قوشه گل
لغتنامه دهخدا
قوشه گل . [ ق ُ ش َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیلتان شهرستان بیجار، سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
قوشه تپه
لغتنامه دهخدا
قوشه تپه . [ ش ِ ت َپ ْ پ ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد، سکنه ٔ آن 311 تن . آب آن از رودخانه ٔ اترک . محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قوشه تپه
لغتنامه دهخدا
قوشه تپه . [ ق ُ ش ِ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوگلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس ، سکنه ٔ آن 200 تن . آب آن از رودخانه ٔ پنج ارخ و قنات . محصول آن لبنیات و برنج . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا مختصر بافتن پارچه های اب...
-
قوشه تپه
لغتنامه دهخدا
قوشه تپه .[ ق ُ ش ِ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش مراوه تپه ٔ شهرستان گنبدقابوس ، سکنه ٔ آن 535 تن . آب آن از رودخانه ٔ اترک . محصول آن غلات ، حبوب ، صیفی ، ابریشم و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا بافتن ق...
-
قوشه خانه
لغتنامه دهخدا
قوشه خانه . [ ق ُ ش َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان ، سکنه ٔ آن 126 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، لبنیات و انگور. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
قوشه دگرمان
لغتنامه دهخدا
قوشه دگرمان . [ ق ُ ش ِ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نردین بخش میامی شهرستان شاهرود، سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات ، بنشن و لبنیات . شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و نمدمالی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
قوشه قشلاق
لغتنامه دهخدا
قوشه قشلاق . [ش ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهریار شهرستان تهران ، سکنه ٔ آن 87 تن . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ فلارد. محصول آن غلات ، بنشن ، صیفی و چغندر قند و شغل اهالی آنجا زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
قوشه قوئی
لغتنامه دهخدا
قوشه قوئی . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین ، سکنه ٔ آن 347 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، نخود و عسل .شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالی و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. مزرعه ٔ کوچک جزء این ده منظو...
-
قوشه گنبد
لغتنامه دهخدا
قوشه گنبد. [ ش َ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب ، سکنه ٔ آن 381 تن . آب آن از چاه . محصول آن غلات و حبوب . شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).