کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوح
لغتنامه دهخدا
قوح . (ع اِ) ج ِ قاحة بمعنی گشادگی میان سرای . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به قاحه شود.
-
قوح
لغتنامه دهخدا
قوح . [ ق َ ] (ع مص ) ریم گرد آمدن . || روفتن خانه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). قاح البیت ؛ کنسه . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
قاحة
لغتنامه دهخدا
قاحة. [ ح َ ] (ع اِ) گشادگی میان سرای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قوح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).