کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قوأی
لغتنامه دهخدا
قوأی . [ آ ] (ع ن تف ) مؤنث اقوی . (ناظم الاطباء). قوی تر. نیرومندتر.
-
جستوجو در متن
-
بی عاطفه
لغتنامه دهخدا
بی عاطفه . [ طِ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + عاطفه ) بی مهر. بی عطوفت . سنگدل . بی رحم . که قوای انفعالی وی ضعیف باشد. رجوع به عاطفه شود.
-
فرس من
لغتنامه دهخدا
فرس من . [ ف َ رَ م َ ] (اِخ ) پادشاه گرجستان معاصر اشک هیجدهم موسوم به اردوان سوم است که به تحریک تی بریوس امپراطور روم به جنگ اردوان آمد و اردوان سوم ، پسر خود را که ارد نام داشت به مقابله ٔ او فرستاد. ولی چون قوای فرس من بیشتر بود، اردبا او بجنگید...
-
قوی
لغتنامه دهخدا
قوی . [ ق ُ وا ] (ع اِ) ج ِ قوة. (منتهی الارب )(اقرب الموارد). در فارسی گاه قوا نویسند بقیاس «اعلا» و «مولا». (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قوة شود.- قوای بحری ؛ نیروی دریایی .- قوای زمینی ؛ نیروی زمینی .
-
کودتا
لغتنامه دهخدا
کودتا. [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) برانداختن حکومت با استفاده از قوای نظامی کشور و تسلط بر اوضاع و روی کار آوردن حکومتی نو. رجوع به لاروس شود.
-
کودور ناخونتی
لغتنامه دهخدا
کودور ناخونتی . (اِخ ) از پادشاهان عیلام است و چون در برابر حمله ٔقوای جنگی آسور بی قیدی و سستی نشان داد، مردم عیلام وی را کشتند (692 ق .م .). (از ایران باستان ص 136).
-
پیکوتو
لغتنامه دهخدا
پیکوتو. [ پ ِ ک ُ ت ُ ] (اِخ ) فلوریانو. سیاستمدار و فرمانده قوای برزیل ، یکی از مسببین انقلاب جمهوری 1889 (1842- 1895 م .).
-
شاره
لغتنامه دهخدا
شاره . [ رِ ] (اِخ ) نام سردار آتنی که در حدود 400 - 330 ق . م . در شهر کرونه مغلوب فیلیپ گردید. وی از فرماندهان واقعی قوای چریکی بشمار میرود.
-
شینتو
لغتنامه دهخدا
شینتو. [ ت ُ ] (اِخ ) دین اکثریت مردم ژاپن که منشعب از ادیان کنفوسیوس و بودایی می باشد. این دین بیشتر به اجداد و قوای طبیعی اهمیت می دهد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
ماکنزن
لغتنامه دهخدا
ماکنزن . [ ک ِزِ ] (اِخ ) مارشال آلمانی (1849 -1945م .) و فرمانده قوای نظامی آلمان در هلند و رومانی در جنگ بین الملل اول . (از اعلام وبستر).
-
الیت
لغتنامه دهخدا
الیت . [ اِ ی ُ ] (اِخ ) جورج اگوست . ژنرال انگلیسی (1717 - 1790 م .). وی از جبل الطارق بر ضد قوای فرانسه و اسپانیا دفاع کرد.
-
ترکادرو
لغتنامه دهخدا
ترکادرو. [ رُ دِ رُ ] (اِخ ) بندر نظامی اسپانیا بر ساحل اقیانوس اطلس که بسال 1823 م . بر اثر هجوم قوای فرانسه سقوط کرد.
-
خرزیس
لغتنامه دهخدا
خرزیس . [ خ ِ ] (اِخ ) نام پدر یکی از فرماندهان قوای خشایارشاه است در جنگ یونانیان به اسم گرگوس . (از تاریخ ایران باستان پیرنیا ص 742).
-
قوا
لغتنامه دهخدا
قوا. [ ق ُ ] (ع اِ) قوتها. توانائیها. زورها. (ناظم الاطباء). قُوی ̍ : این سطرهای چین که ز پیری بروی ماست هریک جداجدا خط معزولی قواست . صائب .- قوای حیوانی ؛ آنکه از دل منبعث شود و مختص به حیوان باشدچون حرکت قلب و نبض و قوتی که حافظ حیات است و قوت که...