کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوامی مطرزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوامی مطرزی
لغتنامه دهخدا
قوامی مطرزی . [ ق َ ی ِ م ُ طَرْ رَ ] (اِخ ) محمد یا احمد خباز گنجی . ملقب به قوام الدین و مکنی به ابوالفضایل و موصوف به استادالشعراء. از سخنوران نامی قرن ششم هجری و برادر یا عمو یا عموزاده ٔ نظامی گنجوی بود. او راست :ز عکس روی و لب و عارضش برند صفای...
-
واژههای مشابه
-
کوشک قوامی
لغتنامه دهخدا
کوشک قوامی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز است و 363 تن سکنه دارد.اهالی در دو محل بالا و پایین سکونت دارند و سکنه ٔ پایین 281 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
قوامی خافی
لغتنامه دهخدا
قوامی خافی . [ ق َ ی ِ ] (اِخ ) میر قوام الدین نصراﷲ. از شاعران است . وی کتابی نیز در طریقت تصنیف کرده و آن راجنون المجانین نام نهاد. کلمات بدیع و سخنان غریب درآن مندرج است . معاصر شاهرخ میرزا بود. ولادت او بسال 734 هَ . ق . وفاتش بسال 830 هَ . ق . ا...
-
قوامی رازی
لغتنامه دهخدا
قوامی رازی . [ ق َ ی ِ ] (اِخ ) از شاعران است . صاحب تذکره ٔ هفت اقلیم در توصیف او شرحی نگاشته است . این ابیات بدو منسوب است :مکن خضاب که پیری نهان نشاید کردبرون پرده چنین باش کز درون حجاب چو نور روز به از ظلمت شب است یقین تو صبح شیب چرا شام میکنی بخ...
-
جستوجو در متن
-
گنجوی
لغتنامه دهخدا
گنجوی . [ گ َج َ ] (اِخ ) قوامی مطرزی ... رجوع به قوامی ... شود.
-
شکنج
لغتنامه دهخدا
شکنج . [ ش ِ ک َ ] (اِ) شکن . تاب . پیچ . (آنندراج ) (انجمن آرا). تاب . پیچ . (غیاث ). تاب بود. (فرهنگ خطی ). شکن باشد. (فرهنگ اوبهی ). مطلق چین . شکن . پیچ . تاب . کلچ . ماز. (یادداشت مؤلف ) : چو سیل از شکنج و چو آتش زجوش چو ابر ازدرخش و چو مستان ز...