کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قواع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قواع
لغتنامه دهخدا
قواع . [ ق َوْ وا ] (ع ص ) گرگ بانگ کنان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
قواع
لغتنامه دهخدا
قواع . [ ق ُ ] (ع اِ) خرگوش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). قُواعة مؤنث آن است . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
قواء
لغتنامه دهخدا
قواء. [ ق َ/ ق ِ ] (ع ص ، اِ) زمین خشک و بی گیاه . (از اقرب الموارد). دشت و زمین خالی وبی آب وگیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زمین خشک میان دو قطعه زمین باران رسیده . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) گرسنگی . (از اقرب الموارد). گ...
-
جستوجو در متن
-
قواعة
لغتنامه دهخدا
قواعة. [ ق ُ ع َ ] (ع اِ) مؤنث قواع ، خرگوش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خرگوش ماده . (ناظم الاطباء). رجوع به قواع شود.
-
خرگوش
لغتنامه دهخدا
خرگوش . [ خ َ ] (اِ مرکب ) جانوریست معروف . گویند ماده ٔ او را مانند زنان حیض آید. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). حیوانی وحشی که گوشهای دراز دارد. (ناظم الاطباء). ابوخداش . ابوخرانق . ابوعروة. ابوبنهان . ارنب . اصمع. حَوْشَب . درماء. در...