کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قواریر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قواریر
لغتنامه دهخدا
قواریر. [ ق َ ] (اِخ ) از دژهای زبید است در یمن . (از معجم البلدان ).
-
قواریر
لغتنامه دهخدا
قواریر. [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قارورة.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی شیشه ها. (آنندراج ) : و یطاف علیهم بآنیة من فضة و اکواب کانت قواریرا. قواریرا من فضة قدروها تقدیرا. (قرآن 15/76-16). || بول ها و شاش ها. || حقه های باروت . رجوع به ...
-
جستوجو در متن
-
زآبب
لغتنامه دهخدا
زآبب . [ زَ ب ِ ] (ع اِ) تصحیف زآنب با نون بمعنی قواریر (شیشه ها). (از اقرب الموارد). شیشه ها.واحد ندارد. (آنندراج ). و گفته شده واحد آن زئناب است . (از اقرب الموارد). رجوع به زآنب و زئناب شود.
-
زئناب
لغتنامه دهخدا
زئناب . [ زِءْ ] (ع اِ) قارورة. ج ، زآنب در اقرب الموارد آمده . زآنب : قواریر، واحدندارد و گفته شده است زئناب واحد آن است . مؤلف تاج العروس گوید: زآنب علی الافصح واحد ندارد و گفته میشود که واحد آن زئناب است یا زئناب واحد فرضی و تقدیری است چنانکه شیخ...
-
قاروره
لغتنامه دهخدا
قاروره . [ رو رَ ] (ع اِ) شیشه . (ترجمان عادل بن علی ). قرابه . پیاله . (دهار). || آنچه در آن می و مانند آن باشد عموماً. (منتهی الارب ). ظرفی که در آن می و سرکه وآبلیمو و آب غوره و مانند آن کنند عموماً. || یا ظرفی از شیشه خصوصاً. (منتهی الارب ). ج ، ...
-
ممرد
لغتنامه دهخدا
ممرد. [ م ُ م َرْ رَ ] (ع ص ) بناء ممرد؛ بنای ساده و مطول . بنای دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بنای درخشان و ساده و هموار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). خانه ٔ ساده کرده . (مهذب الاسماء). ساده . مملس . (یادداشت...
-
زجاج
لغتنامه دهخدا
زجاج . [ زَ / زُ / زِ ] (ع اِ) آبگینه ، زجاجة یکی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آبگینه که بهندی آنرا کاج گویند. (غیاث اللغات ). آبگینه و شیشه . (ناظم الاطباء). آبگینه است و هر سه حرکت در «ز» جایز است جز آنکه با کسر کمتر آید. (از تاج العروس ). گویند...
-
تأکید لفظی
لغتنامه دهخدا
تأکید لفظی . [ ت َءْ دِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تکرار لفظ اول را تأکید لفظی خوانند. (از تعریفات جرجانی ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون بنقل از اتقان آرد: تأکید لفظی یا تأکید صریح عبارت از تکرار لفظ اول یا لفظ مکرر است . و تکرار ممکن است به لفظ...
-
صرح
لغتنامه دهخدا
صرح . [ص َ ] (اِخ ) صرحا.نام کاخی است افسانه ای که برخی بنای آن را به بخت نصر و برخی به فرعون و برخی به کیکاوس نسبت داده اند. در قرآن آمده است : فأوقد لی یا هامان علی الطین فاجعل لی صرحاً لعلی اطلع الی اله موسی .(قرآن 38/28). و قال فرعون یا هامان اب...
-
حجرالبلور
لغتنامه دهخدا
حجرالبلور. [ ح َ ج َ رُل ْ ب َل ْ لو ] (ع اِ مرکب ) بلور . بیرونی در کتاب الجماهیر گوید: حجرالبلور هو المها منصوب المیم و مکسورها. قالوا اصله من الماء لصفائه و مشابهة زلاله و اصل الماء موه لقولهم فی جمع الجمع الذی هو میاه أمواه و منه موهت الشی ٔ اذا...
-
دور
لغتنامه دهخدا
دور. [ دَ ] (ع اِمص ) گردش . (ناظم الاطباء). حرکت . (اقرب الموارد). گردش چون دور جهان و دور فلک . (آنندراج ). دوران . گردگردی . چرخش . گردانی . (یادداشت مؤلف ) : تا فلکها را دور است و بروج است و نجوم تا کواکب را سیر است و فروغ است و ضیاست . فرخی .از...