کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوائم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوائم
لغتنامه دهخدا
قوائم . [ ق َ ءِ ] (اِخ ) چند کوه است مر هذیل را. (منتهی الارب ). از ابی بکربن کلاب است و از آنجمله است کوه قرن النعم . ابوقلابه ٔ هذلی درباره ٔ آن اشعاری دارد. رجوع به معجم البلدان شود.
-
قوائم
لغتنامه دهخدا
قوائم . [ ق َ ءِ ](ع اِ) ج ِ قائمة. (منتهی الارب ). بمعنی یکی از چهار دست و پای ستور و دست و پای آدمی و پایهای آن چیز که قیام آن بدان است . (آنندراج ). رجوع به قائمة شود.
-
جستوجو در متن
-
قوایم
لغتنامه دهخدا
قوایم . [ ق َ ی ِ ] (ع اِ) قوائم . (منتهی الارب ). رجوع به قوائم شود.
-
رسال
لغتنامه دهخدا
رسال . [ رِ ] (ع اِ) قوائم شتر. ج ِ رِسْل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قوائم ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
اطامیم
لغتنامه دهخدا
اطامیم . [ اَ ] (ع اِ) پایها. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). قوائم .
-
عقاف
لغتنامه دهخدا
عقاف . [ ع ُ ] (ع اِ) علتی است در قوائم و پاهای گوسپند، که بدان پایش خمیده گردد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
ذرعات
لغتنامه دهخدا
ذرعات . [ ذَ رِ ] (ع اِ) ناقه های تیزرو و فراخ گام و دوردور گام گذارنده بر زمین . || قوائم ذَرِعات ؛ ای سریعات .
-
تیسیر
لغتنامه دهخدا
تیسیر. [ ت َ ] (ع اِ) ستور نیکوبردارنده ٔ قوائم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تیسور. (اقرب الموارد). رجوع به تیسور شود.
-
جلمة
لغتنامه دهخدا
جلمة. [ ج َ ل َ م َ ] (ع اِ) گوسفند مسلوخ بلا حشو و قوائم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || همه . (منتهی الارب ). جمیع چیزی . (از اقرب الموارد).
-
پابلند
لغتنامه دهخدا
پابلند. [ ب ُ ل َ ] (ص مرکب ) ستور که قوائم بلند دارند چون اشتر و استر و اسب و خر. مقابل کوتاه پا چون گوسفند و بز و میش .
-
حرد
لغتنامه دهخدا
حرد. [ ح َ رَ ] (ع اِمص ) دردی است در قوائم شتر که اعصاب او خشک میشود بواسطه ٔ زانوبند. حردة. (منتهی الارب ). رجوع به حَرَدة شود.
-
تیسور
لغتنامه دهخدا
تیسور. [ ت َ ] (ع اِ) (از «ی س ر») دابة حسن التیسور؛ ستوری نیکوبردارنده ٔ قوائم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شود.
-
خمال
لغتنامه دهخدا
خمال . [ خ ُ ] (ع اِ) دوست خالص . || دردی که در مفاصل مردم و قوائم حیوان به هم رسد که آن را لنگ کند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خملة شود.
-
ظف
لغتنامه دهخدا
ظف . [ ظَف ف ] (ع ص ، اِ) زندگانی تلخ و ناخوش . || (اِمص ) پیوسته گرانی نرخ . || (مص ) ظف قوائم بعیر؛ بستن هر چهار پای شتر و فراهم آوردن .