کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قهقب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قهقب
لغتنامه دهخدا
قهقب . [ ق َ ق َ ] (ع ص ) سطبر و سالخورده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد درازبالا و آزمند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درازبالای پرخوار شکم فراخ آزمند. (ناظم الاطباء). || (اِ) بادنجان . (منته...
-
قهقب
لغتنامه دهخدا
قهقب . [ ق َ ق َب ب ] (ع ص ) سطبر سالخورده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). ستبر سالخورده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
بادنجان
لغتنامه دهخدا
بادنجان . [ دَ / دِ ] (اِ) بمعنی بادنگانست . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). بمعنی بادنگانست و آن ترکاریست معروف که بهندی بیگن گویند. (آنندراج ). باتِنگان . (محمودبن عمر). معروف است ، بعض عرب آنرا کهکب خوانند. (نزهة القلوب ). مَغْد. (المعرب جوالیقی ص 31...