کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قهة
لغتنامه دهخدا
قهة. [ ق ِ هََ ] (ع اِ) شیر بی آمیغ. (منتهی الارب ). رجوع به قهوه شود.
-
واژههای مشابه
-
قهه
لغتنامه دهخدا
قهه . [ ق ُ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا، سکنه ٔ آن 190 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
واژههای همآوا
-
قحط
لغتنامه دهخدا
قحط. [ ق َ ] (ع اِ) ضربت سخت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || خشک سال . (منتهی الارب ) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) نایابی و کم یابی چیزی را مجازاً گویند. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). تنگی و کم یابی . || بی حاصلی . |...
-
قحط
لغتنامه دهخدا
قحط. [ ق ُ ] (ع اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ).
-
قحط
لغتنامه دهخدا
قحط. [ ق ُ ] (ع اِ) یک نوع ماهی است . (ناظم الاطباء).
-
قحط
لغتنامه دهخدا
قحط.[ ق َ ح ِ ] (ع ص ) سخت . شدید: عام قحط؛ سال سخت . ضرب قحط؛ زدن سخت و شدید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) مایعی سپید و شیرین که از پستان همه ٔ حیوانات پستاندار ترشح می کند، و به تازی لبن گویند. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی شیر است که می خورند، و به این معنی به یای معروف است نه مجهول ، و این ترجمه ٔ لبن است و استادان شعر این دو را با هم ق...