کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قندوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قندوز
لغتنامه دهخدا
قندوز. [ ق ُ ] (اِ) قندز. (مجالس النفایس ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ): مولانا قبولی قندوزی است . (مجالس النفایس ص 242). رجوع به قندز شود.
-
واژههای همآوا
-
غندوذ
لغتنامه دهخدا
غندوذ. [ غ ُ ] (اِخ ) از قرای هرات . (معجم البلدان ). در انساب سمعانی و اللباب فی تهذیب الانساب «غندرود» آمده است . رجوع به غندرود شود.
-
جستوجو در متن
-
قندز
لغتنامه دهخدا
قندز. [ ق ُ دُ ] (اِخ ) نام ولایتی است نزدیک بظلمات . (برهان ). مخفف قهندز، معرب کهن دز است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به قندوز شود.
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) حکمران قندوز، در زمان حمله ٔ چنگیز به ایران . وی با قریب هفت هزار نفر از ترکان قراختائی به لشکریان چنگیزی پیوسته و به جنگ با خوارزم شاه حاضر شد. (از تاریخ مفصل ایران ، مغول ص 37).
-
پیرسلطان
لغتنامه دهخدا
پیرسلطان . [ س ُ ] (اِخ ) (امیر... برلاس ) از یاران میرزا ابوالقاسم بابر و حاکم بخش قندوز و بقلان از جانب او. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 54).
-
علی هزاراسبی
لغتنامه دهخدا
علی هزاراسبی . [ ع َ ی ِ هََ زا اَ ] (اِخ ) (امیر...). وی و برادرش امیر پیردرویش هزاراسبی از جانب میرزا ابوالقاسم بابر حکومت بلخ و قندوز و بقلان راعهده دار بودند. در بین سالهای 857 و 858 هَ . ق . میرزا سلطان ابوسعید به ولایات خراسان حمله کرد و امیرعل...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) محمدبن طیب بن عبدالسلام حسنی . وی فقه را از گروهی از جمله ابوالعباس بن مبارک و محمدبن عبد السلام بنانی و مصمودی معروف به قندوز و جز ایشان فرا گرفت ، در ادب و تاریخ و تصوف دستی داشت ، و به نکات دقیق هر فنی وقوف یافت . گروهی از مش...
-
قندز
لغتنامه دهخدا
قندز. [ ق ُ دُ ] (اِ) نام جانوری است شبیه به روباه و بعضی گویندجانوری است شبیه به سگ و در ترکستان بسیار است و بعضی دیگر گویند سگ آبی است و آش بچه ها که جُند بیدسترباشد، خصیه ٔ اوست . (برهان ). قندز = قندوز ترکی . (فهرست مخزن الادویه ) قندس . (فرهنگ د...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) حسن عطار بدخشی از بزرگان بدخشان معاصر شاهرخ .خواندمیر در حبیب السیر در ترجمه ٔ احوال شاهرخ آرد:... و در اوائل ربیع اول سنه ٔ احدی و عشرین و ثمانمائه بمسامع علیه رسید که میرزا سعد وقاص که قم را گذاشته پیش امی...