کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنان
لغتنامه دهخدا
قنان . [ ق َ ] (اِخ ) ابن متی کاتب یزیدبن ابی سفیان والی شام و سپس کاتب معاویةبن ابی سفیان و بعد از او کاتب یزیدبن معاویه بود و به روزگار خلافت یزید بمرد. (ابن الندیم ).
-
قنان
لغتنامه دهخدا
قنان . [ ق َ ] (اِخ ) کوهی است و در آن آبی است و گویند کوهی است در بالاترین قسمت نجد. (معجم البلدان ). کوهی است . (منتهی الارب ).
-
قنان
لغتنامه دهخدا
قنان . [ ق َ ] (اِخ ) نام چاهی است . (معجم البلدان ).
-
قنان
لغتنامه دهخدا
قنان . [ ق َ ] (اِخ )نام پادشاهی است از پادشاهان روم ؛ کان أخذ کل سفینة غصباً او هو هددبن بدد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
قنان
لغتنامه دهخدا
قنان . [ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قُنَّه . (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به قنة شود.
-
قنان
لغتنامه دهخدا
قنان . [ ق ُ ] (ع اِ) بوی بغل . (منتهی الارب ). گند بغل . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). || آستین پیراهن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
ابن قنان
لغتنامه دهخدا
ابن قنان . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) رجوع به خلف بن یوسف الدستمیسانی شود.
-
واژههای همآوا
-
غنان
لغتنامه دهخدا
غنان . [ غ ُ ] (ع اِ) اسم است اِغنان را. (منتهی الارب ). آواز پشه . صوت الذباب . (اقرب الموارد). رجوع به اِغنان شود.
-
جستوجو در متن
-
قنانی
لغتنامه دهخدا
قنانی . [ ق َ ] (اِخ ) استاد فراء است . وی به قنان منسوب است و آن نام چاهی است معروف . (از معجم البلدان ). رجوع به قنان شود.
-
جلس
لغتنامه دهخدا
جلس . [ ج ِ ](اِخ ) و قنان نام دو کوه است . (از معجم البلدان ).
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حنظلةبن قنان . محدث است .
-
قنانی
لغتنامه دهخدا
قنانی . [ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قنان . (معجم البلدان ). نسبت است به قنان بن سلمةبن وهب بن عبداﷲبن ربیعةبن حرث بن کعب ، بطنی از حرث بن کعب از مذحج . (لباب الانساب ).